منبع: خبرگزاری میراث آریا
برنامه ریزی برای توسعه پایدار در جهانگردی
نقش امنیت در توسعه پایدار گردشگری
صنعت گردشگری با ویژگیهای خاص خود، صنعتی پویا با آیندهای روشن تلقی میشود. سرمایهگذاری در این صنعت در تمام کشورهای دارای جاذبههای جهانگردی روبه افزایش است. امروزه جذب گردشگران خارجی به رقابتی فزاینده در بین نهادهای درگیر در صنعت گردشگری تبدیل شده است. زیرا این صنعت نهتنها در پیشبرد اقتصاد ملی و درآمدهای ارزی نقش دارد بلکه صنعتی است پاکیزه و عاری از آلودگی و در عین حال ایجادکننده مشاغل جدید. گردشگری برای کشورهای دارای جاذبههای جهانگردی نظیر ایران میتواند به مهمترین منبع کسب درآمد ارزی تبدیل شود. مشروط بر اینکه برنامهریزی صحیح و همهجانبه توأم با آیندهنگری برای آن تنظیم و اجرا شود. سرمایهگذاری جهانی در صنعت گردشگری حاکی از آن است که گردشگری صنعتی از زمره صنایع توزیعکننده درآمد است و هنگامی که جهانگرد وارد کشور میشود، در مقابل خدماتی که به وی ارائه میشود، باید هزینه پرداخت کند و این پرداخت ارزی خواهد بود. لذا این صنعت میتواند جایگزین اقتصاد تکمحصولی یعنی درآمد نفتی گردد.
اینکه امروزه مشاهده میشود که کشورهای صنعتی اروپا و آمریکا تمام نیرو و توان خود را در جهت جذب جهانگرد به کار میگیرند، موید جایگاه این صنعت در اقتصاد است، عایدی حاصل از گردشگری پایدار و در عین حال امکان بهرهبرداری از آن در کوتاهمدت فراهم است. همچنین اشتغالزایی در این صنعت بالا بوده و نیروی انسانی موردنیاز آن محتاج به آموزش بلندمدت نمیباشد. امکانات موجود در ایران نشان میدهد که ایران ظرفیت پذیرایی بیش از دو الی سه میلیون گردشگر خارجی را در سال دارا میباشد و اگر در زمینه جذب گردشگران، برنامهریزی و موانع موجود رفع شود و آن موارد فراقانون برای کسانی که از حاشیه امنیتی برخوردار بوده و معمولا برای ناامن جلوه دادن کشور برای جهانگرد، کلا بهسر عقل آمده و به ماهیت اصیل این صنعت درآمدزا پی ببرند، ما شاهد رسوب گردشگران خارجی (توریست) در کشور بسیار زیاد خواهیم بود و این یعنی دستیابی به درآمد ارزی چشمگیر.
این صنعت که بعد از صنعت نفت، مهمترین گزینه برای درآمد ارزی در کشور خواهد بود. چون کشور ایران در این موارد یک موقعیت بسیار استثنایی و ممتاز از نظر جذب جهانگرد داشته که آن درآمدهای ارزی هنگفتی را به دنبال خواهد داشت و موضوعات مورد علاقه جهانگردان در ایران به فراوانی یافت میشود، که از جمله طبیعت زیبا با خصوصیات اقلیمی و آب و هوایی ویژه، مردمی با فرهنگ و تمدن کهن، آداب و رسوم و سنن باستانی و اسلامی و اماکن بسیار قدیمی با سبک معماری بینظیر، بهویژه در شمال ایران و در منطقه تالشنشین و شهرک تاریخی ماسوله با قدمتی چندین هزار ساله که وجود دارد، در کمتر کشوری میتوان پیدا کرد. از طرفی کشور ایران یکی از پنج کشور مهم جهان در عصر حاضر است که آثار و آداب و سنن باستانی در حدی قابل توجه وجود دارد و تنها کشوری است که با داشتن این همه جاذبههای جهانگردی، بخش صنعت جهانگردی را به راحتی میتوان در آن مقبول ساخت. در حال حاضر مهمترین مانعی که بر سر راه صنعت جهانگردی میباشد، رابطه ایران با جهان خارج است. در کشورهای جهان سازمانهایی به نام (سازمان جهانگردی ملی) NTA وجود دارند که رابطه بین بخشهای دولتی و خصوصی هستند.
این سازمانها وظیفه تسهیل امر جهانگردی و از میان برداشتن موانع موجود از طریق کارشناسان خبره را داشته تا مسیر جهانگرد به سوی ایران تغییر یابد. ورود جهانگرد به ایران سرمایهگذاری را افزایش داده، به خصوص سرمایهگذاران را تشویق به سرمایهگذاری در زمینه احداث اقامتگاه، سالنهای غذاخوری مجهز بینراهی، احداث تلهکابین به خصوص در مناطق جنگلی شمال و بخش تالشنشین که طبیعت بکر و وصفناشدنی دارد و صدها مواردی که با ایجاد آنها اشتغال ایجاد کرده و هم جهانگردان خارجی را به خرج کردن ارزهای خودشان در ایران تشویق میکند. یک جهانگرد اگر احساس کند که واقعا به عنوان گردشگر به آن اهمیت میدهند همهگونه امکانات رفاهی که لازمه جذب جهانگرد میباشد در ایران وجود دارد خواهان ماندن بیشتر در ایران و سیر و سیاحت در مناطق مختلف کشور که هرکدام به تناسب خود یک جاذبهای دارد سفر کرده و با خاطرهای خوش از ایران رفته و فرهنگ برخورد درست ما در آن اثر گذاشته و در کشور خودش جدای از تعریف جاذبههای گردشگری در ایران، به مسائل فرهنگی، که اگر درست با آن برخورد شده باشد پرداخته و از این امر یک گام مهم و مثبتی در جهت خدمت به توسعه اقتصادی کشور برداشته میشود که نهایتا برآیند آن میتواند عامل موثری در تحرک و تسریع فرآیند رشد و توسعه اقتصادی کشور باشد.
براساس تجربیات حاصله در این زمینه عدهای از دستاندرکاران بخش صنعت توریسم معتقدند که هر یک نفر جهانگرد که وارد کشور میشود برابر با صدور صدها بشکه نفت برای کشور ایران سودآور میباشد و برای تحقق این امر مهم و حیاتی مشارکت تمامی افراد و مسوولان دستاندرکار بخش توریست و صنعت جهانگردی را میطلبد. در رابطه با گردشگران و مسائل مربوط به آنان مشکلاتی وجود دارد که از جمله تطبیق توریستها با قوانین ایران میباشد. طبیعی است وقتی گردشگر خارجی از قوانین ما مطلع باشد به دنبال آن تحریکاتی نیز وجود نخواهد داشت، لذا با آموزشهای لازم، اشاعه توریسم به هیچوجه خطرآفرین نیست.
مسئله بسیار مهم و پراهمیتی که در مورد بخش جهانگردی باید مورد توجه قرار گیرد، داشتن راهنماهای متعدد و آگاه که از موارد بسیار پراهمیت میباشد زیرا راهنماهای توریستها، مبلغان کشور ما هستند، چون توریست خارجی که از شرایط ایران اطلاع کافی ندارد و کلام و گفتار راهنما را آینه تمامنمای شرایط ایران میپذیرد. توریست خارجی دنبال ارزشها و اعتقادات ماست و میخواهد کنجکاویاش را ارضا کند، لذا روی حرفهای راهنما حساب باز میکند، پس بنابراین راهنماها باید مورخ، ادیب، صادق و متعهد باشند، تا اینکه توریستها را با واقعیات آشنا نمایند. در کل صنعت جهانگردی و توریسم دو هدف عمده میتواند داشته باشد:
1) درآمد اقتصادی
2) اشاعه فرهنگ ملی و اسلامی: از آنجاییکه عدهای فقط به درآمد اقتصادی میاندیشند، در حالیکه خود اشاعه فرهنگ ملی و دینی در بلندمدت درآمدزا نیز هست. برخلاف ادعای کسانیکه توریستها را از نظر فرهنگی برای ما مشکلآفرین میدانند، به هیچوجه نیاز به رهاسازی فرهنگی نداریم، بلکه با شناختی که از توریست پیدا میکنیم آنها بسیار راحت خود را با شرایط ما تطبیق میدهند. واقعیت این است که غربیها از شرایط حاکم بر غرب و انگارههای فرهنگی آنجا خسته شدهاند لذا جذابیت فرهنگی برای توریستها همان نانوایی سنتی ما، گلیمبافی و کارگاههای سنتی ساخت ابزار و آلات کشاورزی با ابزارهای اولیه و با دست و دیدن بازارچههای سنتی به سبک بسیار قدیم معماری. این معنا و مفهوم ندارد که بخواهیم با مدرنسازی آنچه متعلق به فرهنگ ملی و دینی ماست دچار رهاسازی فرهنگی شویم، چون جهانگردان غربی از مظاهر مدرنیسم غرب دلزده شدهاند. لذا در جهانگردی به دنبال چیزهای تازه هستند، به امید اینکه مسوولان این بخش به خصوص سازمان جهانگردی و میراث فرهنگی کشور با حرکتهای مثبت در مورد رونق بخش جهانگردی، شاهد رونق بیشتر این صنعت اشتغالزا و پردرآمد باشیم. به امید روزی که ایران در بخش صنعت توریست در دنیا حرف اول را بزند.
منبع: lostring.ir
اهمیت توریسم یا گردشگری در اقتصاد ایران
دانلود مقاله رابطه توسعه گردشگری و رشد اقتصاد در ایران
دانلود مقاله رابطه علی میان گردشگری و رشد اقتصادی
تاثیر مشکلات اقتصادی بر صنعت گردشگری
کوشش ایرانیان برای همزیستی آشتیجویانه جوامع بشری و پاسداشت زیستبوم
دکتر رضا مرادی غیاث آبادی
نگاهبانی و گرامیداشت طبیعت و زیستبومهای بشری و جامعهای آرام، آزاد و شاد، در گذر هزاران سال همواره برای ایرانیان وظیفهای بزرگ و مقدس دانسته میشده است. بسیاری از باورها، آیینها و جشنهای ایرانی از پدیدههای طبیعت برخاسته و از آن الهام گرفته شده است.
در «اوستا» کتاب مقدس و کهن همه ایرانیان با هر گرایش دینی، بیشتر از هر چیز دیگری به ستایش پدیدههای طبیعت، همچون آسمان، زمین، خورشید، ماه، آب، باد، ابرها، جویباران، دریاها، گیاهان و جانوران پرداخته شده و گرامی داشته شدهاند. در اوستا با رویکردی جهانی و بدور از هرگونه برتریطلبی، همگی زنان و مردان جهان «در هر سرزمینی که زاده شده باشند» ستوده شدهاند. مردان و زنانی که «برای پیروزی راستی، کوشیدهاند و خواهند کوشید» و نیز «آنان که گیاهان بارور را در پردیسهای زیبا بنشاندند». در سرودهای این کتاب، ایزدی بزرگ بنام میترا ستوده شده است که پاسبان مهر و پیمان است و مردمان را «خانمانی پر از آشتی، پر از آرامی و پر از شادی میبخشد».
اما از سوی دیگر در اوستا، رنج دیرین مردمان ایرانی نیز بازگو شده است. رنجیدگی از کسانی که همواره زیستگاههای شاد و آرام آنانرا به تباهی میکشیدهاند؛ رنج همیشگی از آنانی که «خشم را بزرگ میدارند و مردمان را آزار میرسانند. آنان که ستم میکنند و خوشبختی مردمان را باز میستانند». همچنین در این سرودها، این نیایش و آرزوی همیشگی ایرانیان فرا آمده است که «ما را از آسیب ستمگران رهایی ده، منش جنگخواهان را از ما دور ساز».
باورهای ایرانیان به زندگانی صلحآمیز و آشتیجویانه و احترام به پدیدههای طبیعت، در سراسر آثار ادبی و هنری و معماری آنان به چشم میخورد و شیوه برگزاری جشنهای آنان نیز از همین باور دیرین سرچشمه میگیرد. تقریباً همگی جشنهای ایرانی برگرفته از رویدادهای کیهانی و طبیعی بوده و دستورهای خاص قومیتی و دینی نیست. آیینهای ایرانی با شرکت همه مردمان و با شادی و سرور دستهجمعی برگزار میشده و مفهومی به نام «اقلیت» در فرهنگ و ادبیات آنان معنا نشده و بکار نرفته است. در آیینهای ایرانی نه تنها اثری از خشونت و بدرفتاری با طبیعت و گیاهان و جانوران دیده نشده، بلکه حتی با آدابی همراه است که به انگیزه پاکیزگی و پاسداری از محیط زیست و همزیستی جوامع بشری برگزار میشود.
آنان در سیزدهمین روز بهار، تابستان و پاییز، جشنی همراه با سرکشی به طبیعت در ستایش «تیشتَـر» ایزد بارندگی برگزار میکنند. در دوم اردیبهشت، جشن گردآوری گلها و گیاهان دارویی؛ در آغاز تابستان، جشن بلندترین روز سال و کمال خورشید؛ در ششم تیر، جشن شکفتن گل «نیلوفر»؛ در پانزدهم تیر، جشن کهنترین مراسم «خامخواری» شناخته شده در جهان؛ در هجدهم مرداد، جشن نوشیدنیهای گوناگون به نام «مَی خواره»؛ در نخستین و شانزدهمین روز مهر، جشن گرامیداشت «میترا» ایزد راستی و پیمان؛ در دهم آبان، جشن گرامیداشت «آناهید» ستاره آبهای روان و یکی از گرامیترین ایزدبانوان اسطورهای ایران؛ در آغاز زمستان، جشن زایش خورشید؛ در پانزدهم دی، جشن کهن هنرمندان و پیکرتراشان به نام «بَـتیکان» همراه با ساخت تندیسهای گوناگون؛ در بیستودوم بهمن، جشن «بادروزی» در ستایش باد و آسمان پاک؛ و همچنین جشنهای پرشمار دیگری برای گلابگیری، برای آغاز فصل کشاورزی، برای بارش نخستین برف سال، برای شکفتن گل سرخ (شقایق)، برای فصل چیدن انگور، انار و فندق. اینها، تنها نمونههایی اندک از آیینهای پرشمار سالانه ایرانی است.
اما آیینهای نوروزی عملاً از اول ماه اسفند آغاز میشود. در اسفندماه، ایرانیان زمین را آماده رویش و بارور میدانند و همچون بانویی گرامی از او پاسداری و مراقبت میکنند. حتی نام این ماه در آغاز به معنای زمین بوده است و پنجمین روز این ماه را روز بزرگداشت زمین بارور و همتای انسانی آن یعنی بانوان میدانند.
در سراسر اسفندماه، ایرانیان آیینهایی در پیشواز فرارسیدن نوروز که در واقع هنگامه زایش زمین و آغاز فصل بهار دانسته میشده است، برگزار میکردهاند. روز اول این ماه، همزمان با جشنی بنام «آبسالان» است که به مناسبت روان شدن جویباران و آبشارها، و همراه با نمایشهایی شاد و خندهآور بنام «کوسهسواری» انجام میشده است. در دهم اسفند جشنی به نام «وخشَـنکام» را بر کنار رودها و در گرامیداشت آنها برگزار میکردهاند. نوزدهم اسفند را «نوروز رودها» مینامیدند و در این هنگام به لایروبی و پاکسازی چشمهها، نهرها و کاریزها میپرداختهاند و حتی بر آنها عطر و گلاب میپاشیدهاند. بیستم اسفند را روز «گلدان» میدانستند و به این مناسبت به کاشت گلها و گیاهان و درختکاری روی میآوردهاند. در بیستوششم اسفند یاد و نام پیشنیان از دنیا رفته خود را گرامی میداشتند. در شب آخرین چهارشنبه سال، همه ناپاکیها را از خانه، باغ و گذرها میزدوده و آنها را آتش میزدهاند و حتی خود نیز بگونهای نمادین و برای پاکیزه شدن از همه بدیها و کدورتها، از بالای آتشها میگذشتهاند. در آخرین روز زمستان، در جشنی به نام «اوشیدَر»، دختری آراسته را سوار بر شتری زیبا و آذین شده به کنار آبهای فرخنده و گرامی دریاچه هامون میبردند تا مراسم نمادین باروری و زایش سوشیانت (موعود نجاتبخش ایرانی) را با سرود و شادمانی برگزار کنند. و در آخرین شب سال، چراغی به نشانه روشنایی و فروغمندی و پایندگی همیشگی خانه و کاشانه و میهن خود، در درون هر خانه، و آتشی نیز بر فراز بامها برمیافروختهاند.
اینک، بامداد «نوروز خجسته پی» فرا میرسد. نخستین روز بهار و روز زایش زمین؛ روز تولد طبیعت، شکوفایی گلها و نغمههای پرندگان؛ فرخندهترین روز و جشن ایرانیان؛ جشنی که همه آیینهای اسفندی پیشدرآمد آن بود. روزی که برگزاری جشن باشکوه آن، دستور و خواست هیچ شخص، حکومت، دین یا قومی نبوده است و تا امروز همه کوششهای کسانی که خواستهاند به آن رنگ و بوی مذهب و قومیت خود را بدهند، با شکست روبرو شده است. نوروز، همواره در نبرد با کسانی که قصد نابودی یا تحریفش را داشتهاند، پیروز و سرافراز برآمده است.
مهمترین ویژگی نوروز در همبستگی و همزیستی همه مردمان است. مردمانی که با گرد آمدن بر کنار یکدیگر، شادی خود را با هم تقسیم میکنند. با بوسیدن روی یکدیگر، از کدورتها دوری میجویند. و با دیدار از بزرگسالان، سپاس و قدرشناسی خود را تقدیم آنان میکنند. بزرگسالانی که به کودکان مشتاق، تخممرغی ارزانی میدارند که نماد گیتی و زمین است. مادربزرگانی که ظرفی از سبزههای تازهپرورانده خود را به فرزندان پیشکش میکنند و جوانانی که چه دلبستگی ژرفی به سبزهای دارند که از دستان مادربزرگ خود برگرفتهاند. سبزهای که مادربزرگ در سراسر اسفندماه، همچو فرزندی نازنین پرستاریاش میکرد. بر بالای آن رواندازی میگسترد و چندین بار در روز بر آن آب میپاشید. بارها آنرا جابجا میکرد تا همواره در پرتو نور خورشید باشد. هر روز، بارها آنرا تماشا میکرد تا سر زدن «نخستین جوانه»های آنرا ببیند و به همه خبر بدهد.
بر سفره «هفتسین» نوروزی ایرانیان، میتوان آب را دید و آینه را، میتوان اسپندی را برافروخت و اخگر کوچک «نوکچهای» (شمعی) را، میتوان نانی را خورد و پنیر و سبزیای را، میتوان سیب و سنبلی را بویید و عطر گلاب را، میتوان سمنویی را چشید و کتابی را خواند. آیینهای کهن ایرانیان و سفره هفتسین آنان برای یک زندگانی نیک و خرم، و برای جامعهای که خواهان احترام متقابل همه ملتها به یکدیگر است، برای ملتی که نیاکان او از دیرباز چنین نیایش میکردهاند که «بادا گفتار آرام بر جهان؛ بادا کامروایی بر جهان، بادا آبادانی بر جهان» چه چیزی کم دارد؟
ما ایرانیان، ضمن احترام به باورها و آیینهای همه مردم جهان، از هر نژاد و تبار و دین و ملیت، آرزو داریم در هر کشوری که هستیم، بتوانیم نوروز و آیینهای پیوسته به آنرا به شادی و خرمی برگزار کنیم و دیگران را نیز در شادی خود سهیم سازیم.
یاری رساندن به ایرانیان برای برگزاری آیینهای نوروزی، احترام به یادمانی کهن برای پاسداشت زندگانی نیک و سعادتمندانه بشری، و یاری به اندیشهای است که نگاهبانی از زمین سرسبز و منش توأم با همزیستی صلحآمیز بشری را همواره وظیفه دیرین و مقدس خود میدانسته است و میداند.
منبع: ghiasabadi.com
کشور ایران با توجه به وجود تنوع فراوان زیست محیطی و اماکن تاریخی- باستانی در مقایسه با دیگر کشورهای جهان، برای رسیدن به شرایط استفاده ی بهینه از مواهب موجود و جــذب گردشگری و بهره برداری اقتصادی، فاصله ی زیادی دارد.
استان مازندران به خاطر شرایط ویژه ی منطقه ای و برخورداری از مواهب طبیعی و تاریخی دارای پتانسیل بالقوه ای ست که باید به فعالیت مطلوبتری برسد.
حضور دریاچه ای عظیم و نادر در جهان که به خاطر وسعتش دریا نامیده می شود و کوههای سربه فلک کشیده ای که از عظمت کوه دماوند بهره جسته و چون بال سیمرغی سبزفام، دشت مازندران را در آغوش کشیده است و آثار تاریخی فراوانی که هر یک می تواند هزاران گردشگر را به خود بخواند، از پتانسیل های بـرجسته ای ست که قدم به قدم در این سرزمین یافت می شود. استانی که در بسیاری از فصـول، اختلاف دمای مناطق آن نزدیک به پنجاه درجه سانیگراد می رسد و می توان چهار فصل سال را در گردشی یک روزه حس کرد. جنگل های انبوه و آبشارانی بی بدیل در یکسو و دریایی آوازه خوان، سمفونی حیاتی را اجرا می کنند که هر مسافر را در عطر بهارنارنج خود سرمست می کند و طراوت زندگی را در بارش نرم خود منتشر می نماید.
مناطق جلب گردشگر در استان مازندران کم نیست و تنها نام بردن از آن فرصتی جانانه می خواهد تا اسامی رودها، غارها، تپه های باستانی و جنگل ها، حیوانات خاص منطقه و گونه های مختلف گیاهان دارویی منطقه را بازگو کنیم.
این همه تنها نشانه هایی از موجودیت و هویت سرزمین ماست که می تواند هر گردشگری را به خود دعوت نماید و در کنار مواهب طبیعی، دست افزارهای بشری خود را یادگار خانه های مردمانی در هر گوشه ی جهان نماید.
فارغ از اماکن دور از دسترس و ویژه ای که مسافران و گردشگران حرفه ای را به شوق دیدار از جاذبه های مختلف و خاص در منطقه، به سوی خود می خواند، استان مازندران مسیر عبور گاه اجباری مسافران و گردشگرانی ست که به شوق زیارت امام هشتم و گاه جهت استفاده از دریا، میهمان سرزمین ما می شوند و در سایه سار درختی و کنار چشمه ساری، با طبیعت پیوندی یگانه برقرار می نمایند.
نقش تبلیغات و معرفی جاذبه های موجود و ایجاد شرایط اقامتی در جلب و جذب گردشگر، بر هیچ کس پوشیده نیست و باید علاوه بر تلاشهای قابل تقدیر انجام شده، در جهت ایجاد تسهیلات ضروری اقدامی جدی نمود.
در همین راستا مواردی از موانع موجود در گردشگری استان مازندران را با کلیاتی قابل تجزیه و فارغ از بررسی موشکافانه برمی شماریم:
- راه به عنوان اولین و بدیهی ترین مسیر رسیدن به مقصد، متاسفانه از استانداردهای لازم برخوردار نبوده و عرض کم جاده، رانش زمین در بخش کوهستانی، نبود علائم راهنمایی در برخی از مسیرها عاملی جهت ایجاد تصادف و وحشت خواهد بود و گردشگر هرگز نخواهد توانست با تکیه بر احتمالات به مناطق ناآشنا سفر نماید. رشد گردشگری در جهان همراه با توسعه ی شبکه حمل و نقل بوده و بدون آن رشد نخواهد کرد.
- نبود مراکز مستمر اطلاع رسانی و آگاهی بخشی از امکانات موجود در اماکن تاریخی- طبیعی، گردشگر را از حضور در این اماکن منصرف خواهد نمود.
- فاصله ی زیاد شهرها و دریا با توجه به کمبود شدید ساحل و مسدود بودن برخی از سواحل دریا. براساس گزارش سازمان حفاظت محیط زیست از ١٧ نقطهی دریا نمونه برداری کرده است که متاسفانه هیچ یک از این نقاط قابل شنا کردن نبوده است. تخلیه ی پساب های صنعتی به رودخانه ها و آلودگی محیط زیست علاوه بر مرگ و میر ماهیان موجب گریز گردشگر از منطقه نیز خواهد شد.
- گردشگران در مناطق معروف و مطرح منطقه به علت نبود اطلاع رسانی از پیشینه و تاریخ مکان حضور خـود بی بـهره بوده و تنها بازدید کننده ای عادی محسوب می شوند. بدیهی ست که معرفی امـاکن خاص می تواند، پیشینه و عظمت آن را در جلب و جذب گردشگر دوچندان نماید و با توضیح تخصصی و مدون می توان از گزارشات غیرکارشناسانه و گاه متناقض جلوگیری کرد.
- نبود مدیریت های مداوم در برخی از مناطق تاریخی- طبیعی و عدم نظارت مستقیم موجب آسیب رسانی جدی به آثار تاریخی و امکانات موجود خواهد شد.
- عدم برنامه ریزی و کمبود امکانات اولیه، برخوردهای سلیقه ای، کمبود متخصصین واجد شرایط و یکسویه نگری در مدیریت اماکن تاریخی- طبیعی منطقه نه تنها موجب جلب گردشگر نخواهد شد بلکه علاوه بر نبود امکانات در قیاس با اماکن همجوار جدید التاسیس، موجب گریز گردشگر و تقویت تجمع در نقطه ی دیگر می گردد و سرمایه های معنوی و مادی را از دست خواهد داد.
- فراوانی کشفیات باستان شناسی و اسناد تاریخی و هنرهای دستی و سنتی مهمترین بهانه برای داشتن نمایشگاهی دائمی و موزه ای منطقه ای محسوب می شود. مازندران توان آن را دارد تا تنها با تکیه بر آثار کهن خود، بی نیاز از دیگر مناطق، موزه ای سرشار از دست افزارهای بشری سرزمین خود را داشته باشد. نبود موزه، خلایی فرهنگی و تاریخی در شناخت سرزمین ماست.
- با سرانجام یافتن کیفی مسائل مبتلابه گردشگری می توان به دغدغه ی بزرگ جامعه ی ما ، مشکل بیکاری، رسیدگی کرد. مطابق استانداردهای جهانی، ورود هر 6 گردشگر خارجی، یک شغل ایجاد می کند و در کنار هر شغل مستقیم، 1/2 درصد شغل غیرمستقیم نیز ایجاد می شود. پیش بینی می شود که تا سال 2010 میلادی، گردشگری موجب اشتغال 43 درصد از جمعیت جهان شود و امیدواریم ما هم سهمی در این فرایند پردغدغه داشته باشیم.
- استان مازندران می تواند با معرفی متخصصانه ی اماکن تاریخی-طبیعی و ایجاد بستر مناسب برای حضور گردشگر، با استانهای اصفهان و فارس به رقابت برخیزد و یک گردشگر حرفه ای باید بداند بخشی از هویت علویان وصفویان در مازندران خانه دارد.
- حضور بخشی از آثار طبیعی، تاریخی و دینی در شهرها، ضرورت برنامه ریزی شهری را ایجاب می کند. گردشگر مشتاق می خواهد در این دیدار با محیطی پاک، غیرآلوده و جذاب مواجه شود. با آنکه در بروشورهای چاپ شده جهت جلب گردشگر با اسامی اماکن فروانی روبرو هستیم، متاسفانه شهرداری ها شرایط حضـور را آسان ننموده و متاسفانه گردشگر حتی داخلی با زباله ها، حیوانات جونده، خیابان های پر چاله، پیاده روهای خاک آلوده و نامتجانس و بازارهایی غیربهداشتی و غیرجذاب، نمی تواند خود را به اقامتی در حداقل زمان راضی نماید.
- حمایت از بخش خصوصی و ایجاد تسهیلات و نگرش استعداد بومی در ایجاد بافت های سنتی و عرضه ی صنایع بومی در ساخت و ساز بخش دیگری از نیاز منطقه محسوب می شود و استفاده از پتانسیل موجود و حمایت از تشکل های مختلف غیردولتی می تواند بخش عظیمی از نیروی جوان و کارآمد را به میدان اشتغال وارد نماید.
امید داریم تا با سرانجام یافتن نیاز منطقه و تحقق آن از مرحله ی تئوری به عمل، شهری سالم و شایسته، منطقه ای پرطراوت و استانی مهمان پذیر داشته باشیم تا ایران کهنسال ما بتواند جهان را بر سفره ی اندیشه، فرهنگ، تاریخ و تمدن خود بنشاند و آن را از سرچشمه های زلال خود بنوشاند.
کشورهای اروپایی ابعاد گسترده این صنعت را از نظر تولید اشتغال و ایجاد درآمد درک کرده اند و از چند دهه پیش به شدت به توسعه این صنعت پرداخته اند . تبلیغات تلویزیونی گردشگری موضوعی است که تمام کشورهای توسعه یافته این صنعت از آن بهره برده و می برند ، تبلیغاتی گسترده که علاوه بر پخش آگهی و تیزر ، دامنه آن به فیلم های سینمایی ، فیلم های مستند ،سریالهای تلویزیونی و فراتر از آن کانالهای مخصوص تلویزیونی کشیده شده است . تهیه کنندگان و کارگردانان این برنامه ها ضمن شناسایی مکانهای گوناگون اعم از طبیعی ، تفریحی ، فرهنگی ، اقتصادی و ... اطلاعات کامل و جامع ای از قیمت ها ، کالاها و محصولات هنری و .. به مخاطبان خود ارائه داده و تشویق به بازدید از این محل ها و حضور در جشوارهای خرید می نمایند ، چرا که یکی از انگیزه های قوی توریست ارضاء انگیزه خرید است .
کشورهای فرانسه با بیش از 80 میلیون نفر توریست خارجی ، اسپانیا 60 میلیون نفر، آمریکا 55 میلیون نفر ، چین 52 میلیون نفر، ایتالیا46 میلیون نفر و باگذشت تجربه چند با نگاه ی تازه ، بدنبال بازارهای جدید توریست و توریسم نوین هستند، آنها به خوبی می دانند که هر توریست به منزله ورود حداقل 1000 دلار به چرخه اقتصاد و اشتغال است برای مثال کشور ترکیه با حفظ میراث فرهنگی و محیط زیست و با اتکا بر روزنه های تاریخی و مکان های توریستی صنعت و اقتصاد خود را به پیش میبرد . یکی از این جلوه ها آیین بزرگداشت 10 روزه مولانا و شب عروس در شهر قونیه است که شاهد حضور 5 هزار نفر در هر برنامه سماع می باشد . واقعیت این است که بسیاری از کشورها مثل ترک ها برای توریست های ایرانی سرمایه گذاری کرده اند و به جای سرگرمی با آمار خیالی و اخبار غیر واقعی برای اذهان عمومی به واقع کار کرده اند در ترکیه با یک مقبره بیش از 200 هزار نفر میتوانند بشکل مستقیم ارتزاق کنند در حالی که آمار کل گردشگران خارجی و یا آمار شاغلین مستقیم این صنعت در کشور به این رقم نمی رسد و ما هنوز بدنبال توسعه هتل داری و گسترش شبکه ها و موسسات توریستی هستیم. البته تبلیغات سوء برعلیه ایران و شناسایی ایران به عنوان کشوری نا امن یکی از دلایل کاهش فاحش آمار توریست خارجی به ایران است.
بهترین و موثرترین شیوه برای جلب توریست که به منزله تبلیغات حضوری و فروش محصولات و صنایع داخلی است برگزاری نمایشگاههای بزرگ در کشورهای توریست پذیر آنهم در مقاطع زمانی تراکم توریستی با بکارگیری جلوهای تاثیرگذار هنرهای نور و تصاویر معماری و طراحی برگرفته از آثار هنری ، تاریخی و جلوه های زیبای با مجریان آشنا به زبان بین الملل و بومی در قالب مردمان هر منطقه باپوشش لباسهای محلی و... است.
فرستنده: عادل روحی
ضرورت توجه به صنعت توریسم در استان مازندران