صنعت توریسم

مقاله ها و اخبار گردشگری

صنعت توریسم

مقاله ها و اخبار گردشگری

نقش امنیت در توسعه پایدار گردشگری

      مفهوم امنیت همچون بسیاری از مفاهیم دیگر،‌ در طول تاریخ تغییر یافته و روندی رو به رشد داشته است. شک نیست که مفهوم « امنیت»‌ همسان و موازی با مفهوم «بشر» تعالی یافته،‌ تا امروزه ما تعریفی بسیار متفاوت از تعریف اولیه آن داشته باشیم. چنان که در دوران ماقبل از تاریخ، امنیت، تنها مربوط به حفظ بقا بود و بس. بعدها امنیت را نبود تهدید نظامی تعریف کردند. اما امروزه کارشناسان فن، مؤلفه‌های امنیت را در تمامی ابعاد سیاسی، فرهنگی، اقتصادی و اجتماعی پیگیری می‌کنند. و حتی بیش از آن‌ها،‌ می‌بینیم که عباراتی همچون « امنیت در رسانه»، «امنیت در فضای مجازی»، «امنیت داده‌ها»، « امنیت در گردشگری» و... به وجود آمده‌اند. به طور کلی، هنگامی که در جامعه‌ای بستر مناسبی فراهم است، به گونه‌ای که فعالیت‌های مختلف در ابعاد گوناگون،‌ به طور عادی و بدون مشکلی خاص جریان پیدا کنند، آن جامعه را امن فرض می‌کنیم. اما وقتی با وجود بسیاری از تمهیدات دستیابی به امنیت افراد جامعه باز هم احساس ناامنی می‌کنند باید این نکته را به یاد آورد که مردم خود را در امان نخواهند دید مگر این که به گونه‌ای، احساس امنیت به ایشان القاء شود. در این میان، وجود نظم اجتماعی و اجرای عادلانه قانون از مواردی هستند که احساس امنیت را در جامعه به وجود می‌آورند و نهایتاً‌ باید دانست و به این موضوع اعتقاد داشت که ملاک امنیت، احساس امنیت در میان اقشار مختلف مردم است.

اصولاً تا امنیت برقرار نباشد، سفری شکل نخواهد گرفت و سخن گفتن از گردشگری، بیهوده خواهد بود. براساس آن چه گفته شد، هرگاه در سطح جامعه بستر مناسبی فراهم باشد، افراد سفر می‌کنند و در پی آن است که فعالیت‌های مربوط به گردشگری رونق می‌یابند و اگر گردشگران نسبت به مقصدی احساس ناامنی داشته باشند، هرگز به آن‌جا سفر نمی‌کنند.

امنیت و گردشگری، پارامترهای یک معادله هستند که نسبتی مستقیم با هم دارند. در واقع همان‌طور که یکی از عوامل مهم توسعه گردشگری وجود امنیت است، رونق گردشگری در یک منطقه و تردد گردشگران در یک مقصد، موجب به وجود آمدن امنیت می‌شود. البته نباید فراموش کرد که این قضیه همیشه هم صادق نیست، چرا که در برخی مواقع،‌ وجود پدیده گردشگری و رفت و آمد گردشگران باعث ناامنی شده است. با این وجود،‌ صنعت گردشگری و مقوله امنیت ارتباط تنگاتنگی با هم دارند.

در این مورد هم باید دانست و اعتقاد داشت که ملاک امنیت در گردشگری، احساس امنیت توسط گردشگران است. از طرفی این مساله بسیار حائز اهمیت است که بدانیم امنیت را در چه مقوله‌هایی باید به وجود بیاوریم.

موفقیت و رشد پایدار گردشگری در گرو عملکرد مناسب چرخه گردشگری و عناصر متعددی است که روی هم رفته سیستم گردشگری را تشکیل می‌دهند. این مولفه‌ها هر یک در سیستم مذکور اهمیت خاصی داشته و با سایر مؤلفه‌ها ارتباط تنگاتنگی دارند. یکی از مهمترین این فاکتورها که رونق و توسعه گردشگری در گرو آن است، « امنیت گردشگران و مقصدهای گردشگری» است.

امنیت در حالت عمومی در برگیرنده امنیت جانی و مالی مسافران و گردشگران که از وظایف اولیه و اساسی دولت‌ها محسوب می‌شود. دولت‌ها موظف هستند که امنیت گردشگران بین‌المللی که وارد مرزهای یک کشور می‌شوند را تأمین کنند و برای این کار از هیچ تلاشی دریغ نورزند.

با توجه به پتانسیل‌های موجود در شهر و استان اصفهان و قرار‌گیری این منطقه در بستر غنی تاریخی، فرهنگی و اسلامی ایران، بدیهی است که این شهر مورد توجه طیف وسیعی از گردشگران داخلی و خارجی باشد. همانطور که قبلا ذکر شد امنیت و گردشگری یک ارتباط دو سویه و مستقیم با یکدیگر دارند، از این رو هدف اصلی ما از برگزاری همایش ملی امنیت و توسعه پایداری گردشگری، استفاده از تجارب و نظریات کاربردی کارشناسان و محققان در زمینه امنیت و گردشگری و دستیابی به یک نتیجه منطقی از ارتباط این دو مقوله است . یکی از مسائل مهم در زمینه امنیت گردشگری، آگاهی و اشراف به جرائم ارتکابی علیه گردشگران و تهیه نقشه مناطق جرم‌خیز ‌است ، که این آگاهی نیاز به جمع‌آوری و طبقه‌بندی اطلاعات مرتبط با جرائم رخ داده و مکان‌های ارتکاب جرم در گذشته دارد. خوشبختانه نیروی انتظامی با در دست داشتن کارشناسان خبره و نرم افزارها و زیرساخت‌های لازم، در این زمینه دارای اطلاعات و امکانات به روزی است. در این راستا، همچنین جلسات مشترک با کارشناسان و متخصصان درون سازمانی و برون‌سازمانی برگزار می‌شود تا نتایج کاربردی این مباحث به طور گسترده‌آی در تامین امنیت مورد استفاده واقع شود.

بسیاری از گردشگران خارجی به علت تفاوت فرهنگی و عدم آشنایی با بستر فرهنگی جامعه ما ممکن است دچار مشکلاتی شوند: یکی از راهکارهای فائق آمدن بر این مشکلات،‌ آموزش کامل گردشگران قبل از شروع سفر است که این آموزش، علاوه بر مسائل مختلف گردشگری و معرفی مکان‌ها و فرهنگ جامعه و مردم ایران زمین، باید تا حدی مسائل امنیتی و وظایف نیروهای انتظامی مطابق قانون و نیز محدودیت‌ها و ممنوعیت‌های فرهنگی و اجتماعی و تذکر پرهیز‌ها و اجتناباتی که گردشگران باید انجام دهند، را شامل شود که نیروی انتظامی در این زمینه‌ها اطلاعات مفید و مناسبی به آژانس‌های مسافرتی و برگزار کنندگان تورهای گردشگری می‌توانند ارائه کند .

البته ارائه آموزش‌ها باید یک حالت دو سویه داشته باشد، یعنی هم آموزش گردشگران و هم آموزش پرسنل تامین کننده امنیت گردشگری را باید شامل شود، به همین منظور پرسنل انتظامی مرتبط با امنیت گردشگری، ضمن تامین امنیت و اجرای کامل و دقیق قوانین باید رفتار شایسته و ملایمی با گردشگران خارجی داشته باشند چرا که آشنایی آنان با فرهنگ و قوانین کشورمان ممکن است کافی نباشد و بنابراین سهل‌انگاری‌های احتمالی از سوی مجریان تورهای گردشگری به هیچ وجه نباید با خشونت همراه باشد.

سازمان‌های مرتبط با گردشگری قبل از هر اقدامی در خصوص برگزاری تورها و فعالیت‌های گردشگری باید در رابطه با تامین امنیت این فعالیت‌ها توجه ویژه مبذول کرده و با نیروی انتظامی در زمینه تامین امنیت همکاری کامل و هماهنگی داشته باشند، و این نیرو را در جریان تمام فعالیت‌هایی که به نوعی مستقیم یا غیرمستقیم با امنیت مرتبط است،‌ قرار دهند. از دیدگاه یک گردشگر،‌ نیروی انتظامی پشتیبان و محافظ جان و مال گردشگران و تامین کننده امنیت در مکان‌های مورد بازدید آنها است که باعث می‌شود آنها از این سفر گردشگری خود لذت کافی ببرند و بدون هیچگونه آسیب و صدمه و با خاطره‌ای خوش ایران را ترک کنند .


منبع:خبرگزاری میراث آریا

گردشگری شهری

  «شهر ها به طور معمول نسبت به محل های روستایی دارای مکانهای عمومی بیشتری هستند، اما با وجود این که یک شهرک، به نسبت بازدیدکنندگان بیشتری از نواحی روستایی دارد،ممکن است در واقع تغییر مسیر یا پراکندن صف پر ازدحام بازدیدکنندگان، با استفاده از علائم گذاری، بسیار آسانتر از انجام چنین کاری در املاک خصوصی نواحی روستایی باشد، که ممکن است در آنها فقط برخی راههای ثابت برای عبور وجود داشته باشد . در این مورد موضوع “انبوه بحرانی  ” نیز می تواند مفید واقع شود .یورک یکی از شهر های انگلستان است که عده زیادی از بازدیدکنندگان را به سوی خود جذب می کند ،اما اکنون آنقدر جاذبه فرهنگی دارد، که برخی از محل ها حد اقل نباید، متحمل شلوغی بیش از حد شوند.
لوور تعداد زیادی بازدید کننده را به سوی کلیه قسمت ها جذب می کند، اما هم  با افتتاح ساختمان ضمیمه ای بنام رشیلیو و بخصوص، تکمیل مرکز خرده فروشی کارسول و استحکامات حفاری شده ای که به طرز عالی به نمایش درآمده اند،عملاَ بعد تازه ای به، پیچیدگی آن افزوده شده است.
تمامی اینها منطقه بسیار وسیع تری را برای پراکنده کردن بازدیدکنندگان در اختیار می نهد.
عجیب خواهد بود اگر برخی از بازدیدکنندگان با دیدن صف هایی که برای ورود به موزه لوور تشکیل شده، یا حتی قبل از دین صف ها. به جای رفتن به داخل موزه به سمت فروشگاه و رستوران های مرکز کارسول تغییر مسیر ندهند ،زیرا آنها در واقع بیشتر ترجیح می دهند بخورند و خرید کنند ،تا به تماشای آثار هنری بپردازند. تغییر مسیر لوور هوشمندانه طراحی شده است،  و از جاییکه در زیر زمین قرار گرفته بود در ابتدا چندان مورد توجه واقع نشده و مقدار زیادی از تاثیر آن در معرض دید قرار نداشته است .ضمناَ حین پیشرفت کار ،حفاری های باستان شناسی ،نیز برای رهگذرانی که از کنار محل ساختمان عظیم آن عیور می کردند ،به دقت توضیح داده می شد .»مطالب مطرح شده همگی نمونه طرح هایی بودند که در کشور های مختلف و پیشرو در صنعت گردشگری طراحی و اجرا گردیده اند . اساساَ امروزه یکی از  مهمترین کاربری شهرها ،ارائه خدمات گردشگری نوین است. چراکه شکل گیری عصر پسا مدرنیته با گزاره ای اصلی آن یعنی جهانی شدن،  فراوری اطلاعات وگردشگری همراه شده و دوره جدیدی در تعاملات اجتماعی و فرهنگی انسانها خصوصاَ در قالب ساختهای شهری رقم زده است .
با این اوصاف مراکز شهری به علت تجمع نهادهای مدنی و زیر ساختهای اجتماعی می توانند محل مناسبی برای جذب و جلب گردشگران داخلی وخارجی محسوب شوند .  اهمیت این  نوع از صنعت گردشگری خود زمانیکه با تاریخ تمدن و یا شرایط ویژه طبیعی آن ناحیه همراه گردد  دو چندان شده و با برنامه ریزی های مناسب و بجا به آسانی توانایی تبدیل شدن به قطب بزرگ گرشگری کشور را خواهد داشت . و به این ترتیب است که شهر هایی مانند ونیز،رم، میلان ،پاریس، لندن‌، نیویوک، شانگهای، توکیو ،بمبئی و  یا نمونه خاورمیانه ای آن دبی قادر به جذب سالانه چندین میلیون گردشگر در سال خواهند بود .
سرمایه گذاری مناسب در بخش گردشگری جهت ساخت زیر بنا و روبناهای این صنعت( هم از طریق کمک های دولتی و هم از طریق مشارکت بخش های خصوصی داخلی و خارجی)،تبلیغات گسترده رسانه ای، قوانین منعطف، ایجاد فرهنگ توریست پذیری ،منابع انسانی متخصص  و هزاران  عامل دیگر از جمله مولفه های موثر در افزایش آمار جهانگردان به کشور خواهد بود .
امری که متاسفانه ،خواسته یا ناخواسته از آن غفلت شده است. و  به تعبیری فرصت های این بخش یکی پس از دیگری از بین رفته و نصیب کشور های بی مایه همسایه (به لحاظ داشتن جاذبه های گردشگری به نسبت ایران) ولی مترصد فرصتها می گردد .
و داستان غم انگیز عروس سیاه بخت صنایع ایران( یعنی صنعت عظیم گردشگری) ادامه خواهد داشت.
در هر حال امید است که با رویکرد عمل گرایانه دولت جدید و اهمیت روز افزون این بخش، گام ها و تلاش های موثرتری در بهبود وضعیت این صنعت در کشور برداشته شود.
باشد تا میهن عزیزمان نیز به جایگاه درخور خود در این بخش دست یابد و همگان از این موهبت خدادادی و خوان نعمت گسترده بهره مند گردند.

منبع: مجله اینترنتی فصل نو

صنعت گردشگری در برنامه سوم توسعه

  دراین قسمت به بررسی اجمالی سیاستهای استراتژیک و راهکارهای اجرایی صنعت گردشگری که در برنامه سوم،توسعه اقتصادی،اجتماعی و فرهنگی کشور(1383-1379) پیشنهاد شده است، می پردازیم: الف) سیاستهای استراتژیک: 1-ادغام سازمان های ایرانگردی و جهانگردی و میراث فرهنگی کشور به منظور ایجاد هماهنگی بیشتر در جهت تقویت هویت فرهنگی،تحکیم وحدت ملی و توسعه وظایف فرابخشی و افزایش بهره وری فعالیتهای آنها . 2-آماده سازی و معرفی قطبهای گردشگری،اماکن،آثارو محوطه های تاریخی،فرهنگی و طبیعی کشور و فراهم آوردن امکانات متناسب با قابلیت های این قطب هادر جهت تشویق بازدید گردشگران فرهنگی داخلی و خارجی . 3-تاکید بر جذب جهانگردان فرهنگی از کشور های پیشرفته و صنعتی و افزایش تعداد جهانگردان کشورهای اسلامی، راه ابریشم و ترغیب ایرانیان داخل کشور وتشویق ایرانیان مقیم خارج از کشور به بازدید از جاذبه هاو نقاط دیدنی مناطق مختلف خارج از کشور به باردید از جاذبه هاو و نقاط دیدنی مناطق مختلف ایران در جهت تحکیم وحدت ملی و همچنین بالا بردن سهم ایران از تعداد جهانگردان و افزایش سهم این بخش در تولید ناخالص داخلی . 4-ایجاد بستر اقتصادی مناسب ،برای تویعه فعالیتهای میراث فرهنگی و جلب مشارکت بخش خصوصی ،تعاونی،جذب و هدایت سرمایه های خارجی برای توسعه امور میراث فرهنگی و گردشگری . 5- توسعه آموزش و بهبود مدیریت منابع انسانی و بالا بردن سطح تخصص نیروها و ارتقای کیفیت امکانات موجود و بهره وری از میراث فرهنگی جهت جذب و جلب گردشگران، خارجی . 6-تبیین جایگاه و ابعاد مختلف میراث فرهنگی در جهت تقویت هویت ملی . 7-تلاش در جهت پوشش کامل شناسایی و مستند سازی مجموعة آثار تاریخی،فرهنگی کشور. 8-گسترش پژوهش های تاریخی،فرهنگی و توسعة سطح تبلیغات در رسانه های ملی و بین المللی،جهت معرفی هرچه بیشتر این جاذبه ها،به گردشگران داخلی و خارجی . و چندین پیشنهاد دیگر که در جهت ارتقای سطح صنعت گردشگری کشور، در این برنامه ارائه گردیده است .(1378: 45، معاونت تحقیقات،آموزش و برنامه ریزی سازمان ایرانگردی و جهانگردی) ب)راهکارهای اجرایی : 1-وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی موظف است در مدت 6 ماه به منظور سازماندهی امور میراث فرهنگی، ایرانگردیو جهانگردی ،هماهنگی های لازم را برای استفاده بهینه از جاذبه های فرهنگی،تاریخی،طبیعی کشور، جهت بهره برداری ازآنها را فراهم آورد . 2-دولت موظف است به منور جلوگیری از رقابت غیر اصولی بخش های دولتی و یا نهادهایی که به نحوی از منابع بودجة عمومی و یارانه استفاده می کنند، کلیه واحد های اقامتی و پذیرایی در اختیار دستگاه ها و نهادهای مذکور را طی سالهای اجرای برنامة سوم به بخش غیر دولتی واگذار نماید . 3-سازمان میراث فرهنگی و ایرانگردی و جهانگردی،موظف است، با همکاری و هماهنگی دستگاهها، سازمانها و ارگانهای ذی ربط طی مدت یک سال ،آیین نامة مربوط به نحوة سرمایه گذاری برای ایجاد تاسیسات زیر بنایی مانند راههای دسترسی، تامین آب، برق، گاز، تلفن را در قطب ها و جاذبه های گردشگری تاریخی، فرهنگی و طبیعی کشور به منظور آماده سازی زیر بناها،برای جلب مشارکت فعال بخش غیر دولتی و بهره برداری مطلوب ازآنها را تهیه و برای تصویب به هیات وزیران تقدیم کند. و سایر موارد دیگر که می بایست ،توسط سازمانهای متولی امر میراث فرهنگی و گردشگری .در طی دورة 5 ساله انجام گردد اشاره شده است .(سازمان برنامه و بودجه،1378: پیوست شماره 2، برنامة ملی توسعة گردشگری ایران) در ادامه درراستای برنامه ریزیهای صورت گرفته در جهت توسعة صنعت گردشگری برنامة بلند مدتی(15 ساله)تححت عنوان برنامة ملی توسعة گردشگری ،توسط سازمان ایرانگردی و جهانگردی سابق شکل گرفت .این برنامه قصد داشت تا با تدوین یک برنامة بلند مدت گام های موثری در توسعه و مدیریت بخش گردشگری (از سال 2000 تا 2015) بر دارد . بطور کلی می توان اهداف این برنامه رادر موارد ذیل خلاصه نمود : 1-ایجاد اشتغال برای جوانان، زنان و بیکاران 2-ایجاد فرصت اقتصادی در مناطق روستایی 3-افزایش درآمد ارزی کشور 4-کمک به تقویت روابط ایران با سایر کشورها، به عنوان بخشی از استراتژی گفتگوی تمدن ها 5-کمک به ارتقای سطح رفاه اجتماعی 6- و مهمتر از همه کسب اطمینان از پایدار بودن توسعة گردشگری از لحاظ زیست محیطی،اجتماعی و فرهنگی. بنابر این با توجه به اهداف توسعة برنامة ملی، دراین طرح ابتدا، شرایط و وضعیت موجود بررسی می شود، تا معیارهای لازم، جهت تجزیه و تحلیل نقاط ضعف و قوت، تهدید ها و فرصت ها فراهم گردد و در نتیجه، تعیین هدف های توسعة گردشگری به صورتی واقع بینانه امکانپذبر گردد. سپس درادامه، استراتژی ها و روش های اجرایی که باید برای تحقق اهداف اتخاذ شوند، مورد بحث قرار می گیرند.  

منبع:مجله اینترنتی فصل نو

برای گردشگری ایران ، بازارهای هدف کدامند؟

     پیش ازاین، برچگونگی گزینش بازارهای هدف گردشگری درایران اشارتی رفت و برضرورت بازنگری دراین گزینش تاکید شد.

درتعریفی بسیارساده، منظور از بازار هدف(Target Market) کشور، منطقه یا شهری است که می‌کوشیم اتباعش را برای سفر به کشور یا شهرخود ترغیب و تشویق نموده تا ازقبل این سفرها، عواید اقتصادی نصیب‌مان گردد.

محلی که مورد بازدید گردشگران قرار می‌گیرد را مقصد گردشگری(Destination) می‌گوییم.

انتخاب و اولویت‌دهی به کشورها و مناطقی که به عنوان بازار هدف برمی‌گزینیم رابخش‌بندی بازار(Market segmentation) می‌گویند.

برای بخش‌بندی و انتخاب بازارها روش‌های گوناگونی معرفی شده و به درستی نمی‌توان گفت کدام روش بردیگری ارجح است.

در کشور ما به لحاظ وجود شرایط خاصی نظیر در اولویت بودن گردشگران فرهنگی‌، معذوریت از پذیرفتن گردشگران عشرت‌طلب و خوش‌گذران به دلیل عدم مطابقت با شرایط خاص فرهنگی و مذهبی ما، آماده نبودن زیرساخت‌های اجرای بسیاری از تورهای کاملاً تخصصی، دراولویت قرارداشتن روابط دیپلماتیک با کشورهای مسلمان‌، دوست و همسایه و امثال آن، نیازمندیم که ملاک‌ها و معیارهای خاص خود برای انتخاب بازارهای هدف را در نظر بگیریم و ضمن توجه به معیارها و شاخصه‌های عمدتاً اقتصادی که ملاک کشورهای صاحب نام و رتبه در گردشگری جهان است، بایستی ملاحظات خاص خود را نیز اعمال کنیم.

براساس گزارش سال 2005 سازمان جهانی جهانگردی هشتاد و نه درصد از گردشگرانی که از اروپا بازدید کردند، خود از کشورهای اروپایی بوده و تنها یازده درصد باقی‌مانده ازقاره‌های دیگر به اروپا سفر نموده‌اند.

این حجم عظیم از ترافیک درون منطقه‌ای، اهمیت و ارجحیت توجه به همسایگان و کشورهایی که با آنها دریک منطقه قرار داریم را بیشتر نشان می‌دهد. ما با کشورهای همسایه قرابت فرهنگی و مذهبی بیشتری داریم.

از طرف دیگر مقصد نزدیک‌تر، سبب کاهش هزینه‌ها برای گردشگران می‌شود و می‌توان بر تعداد روزهای ماندگاری آنها در کشور مقصد افزود و درنتیجه درآمد بیشتری کسب کرد.

داشتن روابط گردشگری مستحکم و ریشه‌دار با کشورهای همسایه حسن دیگری دارد و آن اینکه می‌توان با مشارکت و همراهی آنها و تدبیر بخش خصوصی، تورهای بزرگ و مگاتور برگزار کرد و از این طریق پذیرای گردشگرانی که ازکشورهای همسایه بازدید می‌کنند نیز شد.

اما آمار ورودی گردشگران کشورهای همسایه و کشورهایی که با ایران در یک منطقه قرار دارند(کشورهای جنوب آسیا) راضی کننده نیست و لازم است برای جذب گردشگران این دو منطقه تدابیر ویژه‌ای اندیشیده شود.

همواره عده‌ای از نبودن بالانس در میزان گردشگران ایرانی که به کشورهای همسایه سفر می‌کنند و گردشگرانی که از این کشورها به ایران می‌آیند احساس نگرانی و نارضایتی می‌کنند.

شاید تا حدودی حق با ایشان بوده و خروج ارز از کشور نگران کننده باشد ولی باید در نظر گرفت که گردشگری امری دوسویه است و تا زمانی که گردشگران به کشوری سفر نکنند نمی‌توان انتظار داشت گردشگران آن کشور چمدان‌ها را برای عزیمت به کشور ما ببندند.

به طور قطع آن کشورها نیز گردشگران زیادی دارند و به دنبال مقاصدی می‌گردند. لازم است به جای محدودکردن خروجی‌ها، برای افزایش ورودی‌ها و جلب گردشگران آن کشورها بکوشیم.

همانگونه که کشور فرانسه در سال گذشته میزبان هفتاد و نه میلیون جهانگرد خارجی بوده و از این طریق پنجاه و پنج میلیارد دلار درآمد کسب کرد، ولی در همان حال اتباع این کشور چهل و سه میلیارد دلار در کشورهای دیگر هزینه کردند.

کشورهای حوزه خلیج‌فارس نیز با وجود عدم ثبات و تعادل در رفتارهای سیاسی و موضع‌گیری‌هایشان بازارهای درخور توجهی هستند. هرچند این کشورها در سال‌های اخیر کوشش کردند تا سهم خود را از بازارهای گردشگری جهان کسب کنند، در دو سال گذشته بر طبق آمارهای سازمان جهانی جهانگردی بالاترین رشد گردشگری را نصیب منطقه خود کردند.

تعداد زیاد ایرانیان مقیم این کشورها، قرابت‌های مذهبی، داشتن روابط مستحکم اقتصادی و سیاسی با برخی از این کشورها بیشترین انگیزه را برای حضور در این بازارهای متمول به وجودآورده است.

علاوه برمناطق یادشده نباید ازبازارهای سنتی و قدیمی خود نظیراروپا (آلمان،فراسنه و انگلیس ) و ژاپن غفلت کرد. برای افزایش نفوذ در این بازارها باید چاره‌اندیشی کرد و ضمن آسیب‌شناسی مشکلات فرا روی توسعه روابط گردشگری با این کشورها، زیرساخت‌های لازم برای جلب رضایت گردشگران این کشورها را فراهم کرد.

کشورهای آمریکا و کانادا به دلیل حضور گسترده ایرانیان وطن‌دوست و اذعان و علاقه‌مندی همیشگی مردم این کشورها به شکوه و عظمت تاریخ و فرهنگ ایران‌زمین بازارهای مناسب و درخور توجهی هستند که لازم است راهکارهای مناسب دیپلماتیک و فرهنگی برای جذب بیشتر گردشگران این کشورها درنظرگرفته شود.

کشورهایی مانند اندونزی و مالزی در جنوب شرق آسیا و برخی کشورهای قاره آمریکا مانندمکزیک و شیلی که به دلائل خاص مانند متحد استراتژیک بودن و روابط فرهنگی دیرینه، داشتن قدرت اقتصادی درخور توجه هستند را می‌توان به عنوان بازارهای نوظهور در نظر گرفت. 

 

منبع: میراث آریا

برنامه ریزی برای توسعه پایدار در جهانگردی

   اگر روزگاری ، ذهن قهرمان اثر معروف شکسپیر را مساله "بودن "یا"نبودن"مشغول کرده بود امروزه برنامه ریزان توسعه گردشگری بویژه درکشورهای درحال توسعه هنگام بروز بحران‌ها ،برسر یک دو راهی قرارمی گیرند:انتخاب برنامه ریزی برای توسعه پایدار صنعت جهانگردی یا برنامه ریزی استراتژیک و راهبردی .

در این کوتاه مجال ،نخست شرحی بسیار مجمل برهر یک از راههای یادشده و فرجام آنها رفته و باهم مقایسه می‌شوند آنگاه راه بهتر مشخص می شود .
بیشتر ما هنگام بحث و گفتگو در مباحث توسعه از اعتقادمان به توسعه پایدار دم می زنیم و دامنه تسلط مان را به این موضوع با به کاربردن لفظ انگلیسی آن را به رخ می کشیم .
این روزها حرف و حدیث پیرامون مبحث توسعه پایدار آنچنان زیاد است که گاهی اصل و اساس آن فراموش می شود.در حال حاضر همه روش‌های توسعه ،غایت و مراد خود را نائل شدن به توسعه پایدار می دانند.جان مایه همه این دغدغه ها هم حفظ منابع طبیعی و فرهنگی و سایر منابع برای استفاده آیندگان است؛ ضمن اینکه منافعی نیز برای جامعه امروز داشته باشند.
دکتر مجید مخدوم در کتاب شالوده آمایش سرزمین ،که بهترین منبع برای مطالعات آمایش سرزمین درایران است –توسعه پایدار را ترجمه اصیل Sustainable development ندانسته و بهترین معنا را برای آن توسعه پایدار و در خور می داند.
ایشان معتقد است که :"توسعه پایدار در یک محیط یا کشور با در نظرگرفتن توان اکولوژیکی ،نیروی انسانی ،تکنولوژی و منابع مالی متعلق به آن محیط یا کشور و در خور آن می تواند تحقق یابد و انجام چنان توسعه ای تنها در محیط یاد شده پایدار خواهد بود."

روش توسعه پایدار در جهانگردی بسیار اهمیت دارد چرا که سرمایه اصلی این صنعت محیط‌های طبیعی ،میراث تاریخی و الگوهای فرهنگی مناطق مختلف است و اگر این منابع ضایع و نابود شوند مناطق توریستی دیگر قادر نخواهند بود جهانگردان راجلب کنند.
این اصل دقیقا در برابر نظر افرادی قرار می گیرد که معتقدند پرداختن به جهانگردی موجب زایل شدن و ازبین رفتن منابع طبیعی می شود.کم نیستند کارشناسان محیط زیست که با همین دستاویز تاکنون از بسیاری طرح‌های توسعه گردشگری جلوگیری کرده اند.

غافل از اینکه اساسا جهانگردی بدون وجود و حضور منابع طبیعی ممکن نخواهد بود و هیچ صنعتی حاضر نیست و منابع خود را از بین ببرد. دقیقا ماننداین است که تصور کنیم مهندسان صنعت نفت به جای بهره برداری اصولی و رسیدگی به چاه‌های نفت ،اقدام به پرکردن این چاهها باسنگ و کلوخ کنند!!
حتی جهانگردی می تواند ضمن بهره برداری اصولی از منابع ،وسیله ای مهم برای حفظ محیط زیست و منابع طبیعی در مناطقی باشد که قابلیت محدودی برای برآوردن اهداف و حراست محیطی دارند.
البته این کار از طریق برنامه ریزی محیطی انجام پذیر است .برنامه ریزی محیطی مستلزم این است که تمام عناصر محیطی در تعیین مناسب ترین محل و نوع توسعه به دقت مورد بررسی ،تحلیل و توجه قرار گیرد.به عنوان مثال در این روش ،توسعه کامل گردشگری در دشت‌های سیلابی و یا تپه های با شیب تند مورد بررسی قرار نمی گیرد.
وجه دیگر توسعه پایدار جهانگردی ،تاکید بر اجرای برنامه ها و توسعه جهانگردی مبتنی بر جامعه است .در این رویکرد نقشی مهم و اساسی برای اجتماعات محلی تعریف می شود.این رویکرد فنون و دقائقی را به کار می برد تا بیشتر منافع توسعه جهانگردی به ساکنان محلی تعلق گیرد.این کار باعث پذیرش جهانگردی در نزد مردم محلی و حمایت این مردم از جهانگردی است .
فراموش نکنیم رساندن منافع به جوامع محلی برای کل کشور نیز سودمند بوده و دولت به آمال خود،که همان توسعه ملی است خواهد رسید.
نکته دیگر احترام برای جامعه و محیط محلی است که از بنیان های توسعه پایدار است .
بسته به قابل پیش بینی بودن حوادث آینده کشور یا منطقه ،طرح‌ها و سیاست‌های توسعه جهانگردی باید برای دوره های نسبتا دراز مدت – معمولا بین 10 تا 15 و گاهی 20 سال تهیه شوند.
اما روش برنامه ریزی راهبردی (استراتژیک )که درسال‌های اخیر مورد توجه زیادی قرار گرفته ،در بعضی از مناطق جهانگردی جهان به کار رفته است .
برخلاف نتایج برنامه ریزی توسعه پایدار و جامع آینده نگر که بسیارجزئی هستند برنامه ریزی راهبردی بیشتر بر شناسایی و رفع مسائل فوری تکیه دارد.این برنامه ریزی بیشتر عملیاتی است و با نحوه برخورد با حوادث غیرمنتظره ،مانند بحران‌های اخیر در اقتصاد جهانی ،سر و کار دارد و با توجه به تکیه اش بر مسائل فوری ممکن است ازاهداف درازمدت توسعه پایدار دور شود.
اگر این برنامه در چارچوب برنامه ریزی و سیاست آینده نگر منسجم استفاده شود می تواند مناسب باشد.
بیش از این درنگ در اولویت دادن واقعی به برنامه ریزی های بلند مدت و توجه عملی به توسعه پایدار جهانگردی جایز نیست .درگوناگونی و پرشماری جوامع محلی کشور ما قوتی نهفته است که جهت دادن به این قوت و قدرت ما را به توسعه پایدار جهانگردی می‌رساند. در مبحثی جداگانه به چگونگی واردکردن جوامع محلی در توسعه گردشگری خواهیم پرداخت .
 

منبع: خبرگزاری میراث آریا