بررسی تاثیرات گردشگری در برنامه ریزی نواحی روستایی
مجله پژوهشهای جغرافیایانسانی، انتشار نسخه الکترونیک: sid.ir
چرا کشاورزان آسیایی به گردشگری روستایی روی می آورند؟
یکی از مشکلات مهم در منطقه ی آسیا - پاسیفیک اختلاف زیاد سطح دکلات مهم در منطقه ی آسیا - پاسیفیک اختلاف زیاد سطح درآمد میان کشاورزان روستایی و کارگران شهری است. وضعیت کسب درآمد ناچیزکشاورزان در چند سال آینده به شدت بدترخواهد شد و این در حالیست که واردات محصولات کشاورزی ارزان قیمت از اروگوئه، بازارهای آسیایی را به سمت خرید این محصولات از خارج سوق می دهد.
حال دیگر، کشاورزان برای اداره ی زندگی روزمره ی خود ، بایستی به راههای دیگری درجهت کسب درآمد از طریق زمینهای زراعیشان بیاندیشند.
گردشگری روستایی می تواند منشا کسب درآمد مهمی در نواحی مساعد باشد.
از زمانی که جمع اندکی ازکشاورزان در صدد کسب اولین درآمد خود به واسطه ی صنعت گردشگری برآمدند، برخی حمایتهای خارج از روستا در زمره ی احتیاجات متداولشان بوده است.حمایتهایی نظیر تخصیص اعتبارات لازم جهت آموزشهایی که مهارتهای آنان را در پذیرایی از بازدید کنندگان ارتقا بخشد.این کمکها می توانند به بهبود مستمر تواناییها و امکانات ایشان در راستای ارائه ی خدمات درخور به بازدید کنندگان شهری وانتقال دانش تخصصی مهارتهای مهمان نوازی منتج شوند.شاید آنها نیاز به فراگیری مهارتهای نوین درمدیریت و ارائه ی خدمات باشند که این خود باعث جذب گردشگران ، اقامت آنها در محیطهای روستایی و همچنین ایجاد انگیزه برای بازدید مجددشان از این مناطق گردد.تبلیغات و بازاریابی برای جذب گردشگران از شهرهای دور نیز از دیگر نیازهای اساسی آنهاست که به وسیله ی کمکهای خارج از روستا بایستی برایشان ترتیب داده شود.
گردشگری روستایی چیست؟
گردشگری روستایی ، گردشگری کشاورزی ، طبیعت گردی و گردشگری سبز از جمله تعابیر متعددی هستند که به فعالیتهای گردشگری واقع در خارج از شهرها اطلاق می گردد.
در توجیه شایستگی توجه عادلانه ی دولتها به هر دو رویکرد گردشگری نظرات متنوعی ابراز شده است.برخی متصورند که اعمال هرگونه گردشگری در نواحی روستایی به صرفه است وجوامع روستایی را احیا می کند ولی از دیگر سو برخی معتقدند تنها روستاییان مستحق دریافت مزایایی هستند که از گردشگری روستایی نشات می گیرد. این اظهارنظرها در حالی صورت می گیرد که گردشگری عاملی مهم در سوق دهی سرمایه های شهری و توجه بنگاههای اقتصادی به محیط های روستایی است، لیکن تاثیر بسیار اندکی در افزایش درآمد روستاییان و کشاورزان دارد.
مطمئنا گردشگری با توجه به رویکرد ساکنین مقاصد گردشگری روستایی نسبت به اقتصاد محلی و چگونگی استفاده از محصولات محلی و سرمایه ی بومی شان جلوه های متفاوتی را به خود خواهد دید.
ویژگیهای گردشگری روستایی
شیوه های سازماندهی و شکل گیری گردشگری روستایی در کشورهای مختلف متفاوتند. در برخی کشورها منشا اصلی سرمایه گذاری در این بخش ، دولتها یا نهادهای تعاونی هستند و در سایر کشورها بنگاههای اقتصادی خصوصی مبادرت به سرمایه گذاری در این بخش می نمایند.
در اندونزی ، گردشگری روستایی در کشتزارهای جاوه و سوماترا توسعه داده شده است. هرچند اقامت گردشگران در هتلها صورت می گیرد اما فعالیتهایی چون کشت برنج یا به عمل آوردن کائوچو در مزارع مورد بازدید قرار می گیرد.
در ژاپن ، رایجترین گونه ی گردشگری روستایی که شامل اقامت در مزرعه و استفاده از غذاهای همیشگی کشاورزان است برای درک واقعی زندگی متداول کشاورزان صورت می گیرد. در کره ، زندگی گروهی با ساکنین روستاها ترتیب داده می شود و در مالزی، دولت اقدام به حمایت مالی و سرمایه گذاری در بیش از 30 نقطه ی گردشگری روستایی جهت آموزش و ایجاد سرگرمی و امکانات تفریحی نموده است.
در این نوع گردشگری، گاهی اوقات گیاهان یا گونه های جانوری نادر جاذبه ی اصلی اند و گاهی غذاهای سنتی، صنایع دستی یا آثار باستانی به عنوان هدف اصلی گردشگران شناخته می شوند.
یکی از شایسته ترین نمونه های گردشگری روستایی در اروپا ، کشور فرانسه است.camping یا برپایی چادر برای اقامت موقت در مزارع و سفربا ماشینهایی ملقب به کاراوان هواداران بی شماری برای گذران اوقات در مناطق روستایی و اقامت در آین مکانها دارند.حتی بسیاری از کشاورزان فرانسوی دست به ایجاد فضاهای مخصوص برپایی چادر برای اقامت گردشگران زذه اند و دیگر روستاییان نیز اقدام به سرمایه گذاری در ساخت انواع اقامتگاه های موقت جهت اجاره به گردشگران نموده اند.
چرا گردشگران در گردشگری روستایی مشارکت می ورزند؟
معمولا برنامه ریزان و سیاست گذاران ، گردشگری را به عنوان ارزش افزوده ی مزارع از منظر درآمدزایی مورد بررسی قرار می دهند. اما کشاورزان مبادرت به امر کشاورزی را فعالیت اصلی اقتصادی خود می دانند و گردشگری را در اولویت بعدی قرار می دهند. شاید کشاورزان به دلیل همیشگی نبودن درآمدزایی گردشگری روستایی ، انگیزه ی لازم برای سرمایه گذاری در این بخش را ندارند.
دو مطالعه ی تحقیقاتی در زمینه ی فراهم سازی تسهیلات برای گردشگران توسط کشاورزان ، یکی در ژاپن و دیگری در فرانسه نشان می دهد که اقدام کشاورزان به فعالیتهای گردشگری در جهت آشنا شدن و برقراری ارتباط بیشتر با بازدید کنندگان و یافتن دوستان جدید صورت می گیرد.
نتایج هر دو مطالعه گویای این مطلب است که عمدتا بانوان این جوامع به جای مردان خواستار پا گرفتن گردشگری روستایی درمناطق روستایی هستند. بانوانی که بیشتر در اندیشه ی یافتن راهی برای استقلال اقتصادی خویش هستند تا کسب درآمد صرف.
توجه به انواع آلودگی ها به ویژه آلودگی صوتی در برنامه ریزی توسعه ی گردشگری
اگر گردشگری را عاملی مفید و سود بخش برای جوامع روستایی بدانیم، برنامه ریزی مدبرانه در این بخش حیاتی به نظر می رسد.
محیطهای روستایی مامنی آرامش بخش برای شهرنشینان به شمار می آیند اما برای اهالی روستا ازدحام گردشگران در محل زندگیشان که ترافیک و ایجاد قیل و قالهای آزاردهنده را در پی دارد، گردشگری عامل بر هم زدن آرامش روستا و ناسازگار با آن محیط شناخته می شود. امکانات خدماتی محلی از عهده ی جمع آوری فاضلاب و انواع مختلف زباله که یادگار گردشگران شهری است، برنمی آیند.
برنامه ریزی مدبرانه، علاوه بر کاهش اثرات مخرب گردشگری ، می تواند به کشاورزان در شناسایی قابلیت های گردشگری در مزارع و سرزمینهای بومی شان و رشد و توسعه ی استعدادهای بالقوه این مناطق در مسیری هماهنگ وهمسو یاری رساند.
مشکلات گردشگری روستایی
فقدان مهارتهای مدیریتی
یکی از مشکلات شایع در کشورهای آسیایی ضعف مهارتهای مدیریتی در طرحهای اجرا شده توسط کشاورزان است.همچنین این ضعف گریبان گیر دولتهای محلی ، مقامات مسئول و کارکنان این نهادها در طرح ریزی دستورالعمل های قانونی گردشگری نیز می باشد. بیشتر افراد در این کشورها آشنایی محدود و تجربه ی بسیار اندکی در توسعه ی گردشگری دارند.این مساله مشکلات متعددی را در شناسایی و انتخاب طرحهای مناسب گردشگری جهت صدور مجوز اجرا و همچنین تخمین اثرات این طرحها بر مناطق روستایی به وجود می آورد.
بازاریابی
اغلب تسهیلات و امکانات گردشگری روستایی بسیار محدودند و در گستره ی سرزمینهای وسیع دچار پراکندگی اند که این مانعی است بر سر راه جذب گردشگران بالقوه از طریق بازاریابی و تبلیغات. بنابراین دو عامل مذکور ، ارائه ی خدمات مناسب به گردشگران انبوه را عملا غیر ممکن می سازند.
زیر ساختها
بسیاری از مناطق روستایی که دارای ویژگیهای طبیعی زیبا و منحصر به فرد هستند ، از زیر ساختهای مناسب حمل و نقل مانند جاده و شبکه ریلی راه آهن بی نصیبند و دسترسی به آنها بسیار مشکل است.
در برخی ازکشورهای پر جمعیت، دسترسی به جاده ها به دلیل ازحام بیش از حد مردم غیر ممکن است و در برخی دیگر جاده ها آنقدر نامناسبند که زمان طی مسیر را بسیار طولانی و پر زحمت می کنند. به طور حتم شهر نشینان نمی خواهند اوقات فراغت گرانبهای خود را به جای سیاحت محیط های بکر روستایی درمسیرهای ناهموار برای دسترسی به این مناطق تلف کنند.
فصول محدود گردشگری روستایی
روستاها نیز مانند شهرها در اوقات خاصی از فصول سال بسیار پر ازدحام و شلوغ هستند. در این ایام محدود به دلیل مراجعه ی بیش از ظرفیت گردشگران به این نواحی تسهیلات رفاهی و دیگر امکانات محدود خدماتی روستاها دچاراستهلاک شدیدی می شوند که این خود عامل کاهش و تنزل برگشت سرمایه به این مناطق است. بازگشت سرمایه ی حاصل از گردشگری روستایی با نگاهی منصفانه رو به کاهش است ، به طوریکه می توان گفت بازگشت سرمایه در این بخش اغلب بسیار کمتر از سرمایه گذاری در دیگر بخشهای اقتصادی است.
بر اساس مطالعاتی که بر عملکرد برخی از کشاورزان صورت گرفته، آنها سرمایه گذاری مناسبی جهت ساخت اقامتگاه های جدید و یا فراهم آوردن امکانات گرانقیمت و لوکس نمی کنند. این طرز عملکرد کشاورزان به دلیل عدم تناسب درآمدشان با قسطهای سنگینی است که از قبل سرمایه گذاری در ایجاد زیرساختهای مورد نیاز گردشگران بر آنها تحمیل می شود.
وامهایی با نرخ سود کم و همچنین کمکهای مالی دولتها می تواند تغییراتی بسیار وسیع در سودبخشی سرمایه گذاری کشاورزان در گردشگری روستایی ایجاد کند.
آب و هوای مناطق، نقش مهمی در سرمایه گذاری ایفا می کنند. کشورهایی که در مناطق معتدل آب و هوایی قرار دارند و دارای فصول متنوع هستند به سرمایه گذاری وسیعتری در ایجاد تسهیلات رفاهی برای گردشگران محتاجند تا کشورهایی مثل تایلند که در حوزه ی آب و هوای گرمسیری قرار دارند و تقریبا دارای فصول همسان در طی سال می باشند. کشورهای چهار فصل به دلیل تغییرات آب و هوایی که در آنها رخ می دهد، شمار کمتری از گردشگران را پذیرا هستند و نرخ سالیانه ی مراجعه به این مناطق که تنها در روزهای محدودی از سال صورت می گیرد بسیار پایین است.
اطلاعات محدود کشاورزان از خواسته های گردشگران
روستاییانی که تسهیلات رفاهی را برای گردشگران و مخصوصا گردشگران خارجی مهیا می کنند با مراجعینی روبرو هستند که از لحاظ سلائق و ارزشها سبک زندگی متفاوتی در مقایسه با معیارهای زیستی ساکنین روستا دارند.
موفقیت در گردشگری روستایی بر مبنای بازدید مکرر گردشگران از نواحی روستاییست که این خود با انتقال تجربیات بازدید کنندگان به صورت توصیف آنچه که به مزاقشان خوش آمده است برای دیگر گردشگرانی که آن محیط را تجربه نکرده اند صورت می گیرد.
کشاورزان احتیاج وافری به کسب اطلاعاتی نظیر، بازخورد گردشگران از زندگی در روستا ، برای وفق دادن خود با خواسته ها و آمال آنان دارند.
پرسشنامه های جامع یا هر راهکار دیگری که عوامل موثر در رضایتمندی یا آزرده خاطری گردشگران را برای روستانشینان روشن کند ، می تواند کمک شایانی جهت بسط سرمایه گذاری ثمربخش در زمینه ی گردشگری روستایی باشد.
نتیجه گیری
تدارک محیطی مناسب و طرح ریزی برنامه ای جامع ، بیشترین کامیابی را برای گردشگران روستایی به ارمغان خواهد آورد.
نواحی گردشگری روستایی که نزدیک به جاذبه های پر مخاطبی چون پارکهای ملی و سواحل ویژه ی شنا هستند از اقبال بیشتری جهت بازدید گردشگران برخوردارند.
جاده های هموار نیز عاملی تعیین کننده است زیرا گردشگران به هیچ وجه مایل به رانندگی در جاده های ناهموار برای مدت زمانی طولانی نیستند، هرچند که چشم اندازی زیبا در انتظار آنها باشد.
شاید برخی مناطق از توسعه ی وسیع گردشگری توسط دولت محلی یا سازمانهای ملی سود ببرند اما توسعه ی گردشگری در مقیاسی وسیع ، زمانی توجیه پذیر خواهد بود که بر اساس یک برنامه ریزی مناسب این مناطق قادر به جذب گردشگران انبوه و کسب درآمد ی قابل توجه برای کشاورزان باشند.
مبادرت کشاورزان به ایجاد امکانات گردشگری در روستاها می تواند با اعتبارات مالی خارج از روستا حمایت شود. از جمله ی این حمایتها می توان به ارائه ی اطلاعات و راهکارها به کشاورزان جهت چگونگی آماده سازی تسهیلات و امکانات برای گردشگران و آنچه در قبال سازماندهی این ترتیبات می توانند انتظار داشته باشند اشاره کرد.
از اولویتهای تصمیم گیری در این زمینه ، آموزش مدیریت منابع و شیوه های استاندارد مهمانداری به روستاییان است که برای نیل به این هدف اختصاص اعتبارات مالی ویژه از گزینه های تعیین کننده است.
مشارکت کشاورزان به عنوان بخشی از پروسه ی بازاریابی و تبلیغات و همچنین همیاری آنان در کشف بازخوردهای مشتریانشان می تواند بسیار سودمند و راهگشا باشد و البته که فعالیت یک سامانه ی ملی مسئول در امر تخصیص اعتبار و ناظر بر صدور مجوزهای اجرایی می تواند منفعت های بسیاری را در پی داشته باشد.
سرمایه گذاری در بخش گردشگری روستایی عمدتا توسط دولت ها یا بنگاه های اقتصادی صورت می گیرد.و این در حالیست که معمولا نرخ بازدهی سرمایه گذاری در این بخش نسبت به بازدهی در دیگر بخشهای اقتصادی پایینتر است.
بنابراین تا زمانی که کشاورزان موفق به بازگشت سرمایه ی مورد انتظار خود در ازای فعالیت در زمینه ی گردشگری روستایی نگردند، ادامه ی حمایتهای مالی نهادهای ملی ضروری است.
ایجاد ارتباطات اجتماعی وسیعتر ، یافتن دوستان جدید و کشف راهکارهای اقتصادی نوین جهت نیل به استقلال اقتصادی در نزد بانوان روستایی از جمله انگیزه های اصلی برای فعالیت اقتصادی و سرمایه گذاری روستاییان در گردشگری روستایی می باشد.
کشاورزان بیشتر راغب به کسب مزایای گردشگری از طریق دخالت مستقیم خود در فراهم کردن محصولات و خدماتی نظیر، تسهیلات رفاهی ،غذاهای محلی ، و دیگر ویژگیهای منحصر به فرد خود یا ترکیبی از این سه گزینه برای گردشگران هستند.
اگر گردشگران در اقامتگاه هایی سکنی گزینند که توسط سرمایه ی خارجی بنا نهاده شده و به این دلیل گردشگران هیچ گونه تعاملی با جامعه ی میزبان نداشته باشند و حتی غذای روزانه ی گردشگران نیز از خارج تدارک دیده شده باشد،مسلما برای اقتصاد محلی سود دهی بسیار اندکی را در پی خواهد داشت.
مادامی که اثرات اقتصادی گردشگری روستایی بسادگی قابل سنجش نباشد، اقدام به فعالیت دراین نوع گردشگری توسط کشاورزان بایستی در مقیاسهای کوچک و پراکنده و ترجیحا در جهت تامین منافع تولیدکننده به جای منافع مصرف کننده باشد.
منبع: iran-tourism.ir
صنعت گردشگری در ایران بر مبنای سند چشم انداز ۲۰ساله در بخش توریسم و در افق ۱۴۰۴ می بایست با رشد ۱.۵ درصدی در تعداد گردشگران ورودی، حداقل ۲۰میلیون گردشگر از بازار جهانی را سالیانه به خود جذب نماید که این امر مستلزم سرمایه گذاری بالغ بر ۳۰میلیارد تومان در این صنعت با سهم حدوداً ۱۶درصدی بخش دولتی و مابقی از بخش خصوصی می باشد.
اما روند کنونی به هیچ عنوان رضایت بخش نیست و راه دشوار ایران برای دستیابی به ۲درصد از درآمد جهانی توریسم را نمایان می سازد.
هرچند بسیاری از کارشناسان این صنعت، چشم انداز ۲۰ساله صنعت گردشگری را از آنجائیکه فارغ از پرداختن به جزئیات تنها به اصول کلی پرداخته، ضعیف ارزیابی می کنند و رقم پیش بینی شده در آن، یعنی جذب حدود ۱.۵ درصد از سهم بازار جهانی توریسم را قابل تردید و نیازمند تجدیدنظر می دانند، اما با نگاهی به توانمندیهای بالقوه کشورمان درمی یابیم که سهم ایران می تواند بیشتر از این پیش بینی نیز باشد.
جمهوری اسلامی ایران به تصدیق سازمان یونسکو، از نظر وجود آثار تاریخی و فرهنگی در میان هشت کشور نخست جهان جای دارد و از منظر جاذبه های اکوتوریسمی و تنوع اقلیمی جزو پنج کشور برتر دنیاست. طبیعت چهار فصل ایران، وجود دریا، کویر، چشمه های آب گرم، حیات وحش متنوع و انحصاری، جاذبه های گردشگری مذهبی و تمدن هفت هزار ساله این قابلیت را به ایران بخشیده است که در ردیف های نخست گردشگری جهان حرف نخست را بزند.
گردشگری از جمله صنایعی به حساب می آید که فقر یا غنای کشور در رشد آن تأثیر ملموس و تعیین کننده ندارد و به همین دلیل است که گاه کشوری فقیر در قلب قاره آفریقا، تنها به دلیل داشتن حیات وحش متنوع و منحصر به فرد سالانه میزبان موج بزرگی از گردشگران سراسر دنیا قرار می گیرد.
صنعت گردشگری سومین پدیده اقتصادی پویا و در حال توسعه پس از صنایع نفت و خودرو به شمار می رود. سازمان توسعه و همکاری جهانی، این صنعت را پس از بانکداری، دومین بخش خدمات در تجارت بین المللی معرفی کرده و براساس آمار و ارقام انتشار یافته از سوی سازمان جهانی تجارت، میزان سرمایه گذاری در بخش گردشگری در سال ۲۰۱۰ به بیش از ۱۴۰۰ میلیارد دلار یعنی رقمی معادل ۱۰.۶ درصد کل سرمایه گذاری بین المللی خواهد رسید.
هم چنین پیش بینی می شود تعداد گردشگران جهان تا سال ۲۰۱۰ به بیش از یک میلیارد نفر برسد که درآمدی بالغ بر ۱۵۵۰ میلیارد دلار را عاید کشورهای جهان خواهد نمود. توزیع جغرافیایی درآمد حاصل از گردشگری در جهان یکسان نیست به طوری که ۸۰درصد درآمد و اشتغال ناشی از این صنعت به آمریکا و اروپا اختصاص داشته و از ۲۰درصد باقی مانده تنها ۲.۵ درصد به خاورمیانه اختصاص دارد که سهم کشورمان از این میزان کمتر از یک درصد می باشد.
واقعیت آن است که با نگاه سطحی و ظاهری به صنعت گردشگری در ایران که برخلاف بسیاری از کشورها هنوز وزارتخانه ای را نیز ندارد، هیچ تحولی در این حوزه و اقتصاد گردشگری رخ نخواهد داد.
سازمان میراث فرهنگی وگردشگری، تعداد گردشگران خارجی در ایران را درسال گذشته حدود ۲ میلیون نفر اعلام کرده که به نظر بسیاری از صاحبنظران این حوزه، آمار منتشره توسط این سازمان اغراق آمیز است و رقم واقعی بسیار پایین تر می باشد. دولت باید در راستای سند چشم انداز، با ایجاد وزارتخانه ای جدید با مدیریتی توانمند و دلسوز، سرعت بیشتری به توسعه این بخش دهد و با اتخاذ و اجرایی نمودن راهکارهای مناسب قریب ۵.۱ میلیون نفر را در بازارکار مرتبط با این صنعت پرسود وارد نماید.
گردشگری تقریبا دو برابر نفت سود ماندگار دارد و استفاده صحیح از پتانسیل ها و ظرفیت های گردشگری درایران می تواند سودی معادل دو برابر ذخایر نفتی را به کشور سرازیر کند.
آمارها نشان می دهد که بین ۴۰۰ تا ۷۰۰ میلیارد دلار از درآمد کشورها از صنعت گردشگری تامین می شود که متاسفانه علیرغم غنای فرهنگی و جایگاه ممتاز تاریخی و طبیعی، دراین کسب درآمد جایگاهی ندارد.
درحالیکه بسیاری از برنامه های اقتصادی کلان کشورهایی چون امارات متحده عربی، ترکیه و عربستان سعودی درحوزه گردشگری بدون سرمایه گذاری ایرانیان با شکست روبه رو می شود و می توان زمینه بهره گیری از توان سرمایه گذاری و حتی خدماتی این افراد را در کشورمان فراهم نموده اما تاکنون دراین خصوص هیچ اقدام مثبتی صورت نپذیرفته است. برای رسیدن به اهداف سند چشم انداز در بخش گردشگری و قرارگرفتن ایران در ردیف یکی از قطبهای گردشگری منطقه و جهان باید نگاه دولت و مردم نسبت به این صنعت تغییر یابد و در ضمن برای تامین امکانات و زیرساخت ها و پیاده سازی یک الگوی موفق گردشگری تلاش زیادی صورت گیرد. دراین میان قرارگرفتن گردشگری در ردیف کالاهای صادراتی غیرنفتی و توجه به این صنعت در برنامه ریزی و سیاستگذاری های کلان می تواند ما را به آینده این صنعت امیدوار سازد.
سرمایه گذاری ۲۵ هزار میلیاردتومانی بخش خصوصی و ۵ هزار میلیارد تومانی دولت براساس افق چشم انداز ۲۰ ساله و تخصیص ۵ درصد از اعتبار استانی به منظور توسعه زیرساخت های گردشگری هر استان نشانگر عزم جدی دولت برای توسعه و رونق این بخش است. کوتاه سخن اینکه گردشگری درایران صنعتی است که برای رشد و توسعه آن عزم عمومی نیاز است و برای رسیدن به این مقصود اجرایی نمودن بند «ح» ماده ۱۱۴ قانون برنامه چهارم مبنی بر ارتقای جایگاه بخش خصوصی و افزایش رقابت پذیری در صنعت گردشگری ازطریق اصلاح قوانین و مقررات و ارائه تسهیلات لازم، تهیه ضوابط حمایتی، اداری و بانکی برای موسسات غیردولتی و جذب سرمایه گذاران و مشارکت موسسه های تخصصی دراین حوزه به تنهایی می تواند گره های کور توسعه این صنعت را باز نماید.
منبع: روزنامه کیهان، به نقل از خبرگزاری آفتاب
جهانگردی در جمهوری اسلامی ایران، مسائل و نارساییها
گردشگری، فراگیرترین صنعت در جهان
گردشگری پایدار در ایران: کارکردها، چالشها و راهکارها
مجله علمی - پژوهشی فضای جغرافیایی، دانشگاه آزاد واحد اهر
انتشار نسخه الکترونیک: sid.ir
برنامه ریزی برای توسعه پایدار در جهانگردی
امروزه با توجه به بیانیه هزاره سوم سازمان ملل متحد و اجلاسهای متعدد در سراسر دنیا پایداری به عنوان بخش اساسی نظم جهانی شناخته میشود و توسعه پایدار از اصولی است که اندیشمندان و صاحبنظران مورد توجه قرار میدهند. این بدان معنی است که حفظ استانداردهای سطح زندگی آینده بشریت اهمیت بسیار زیادی دارد، به طوری که دیگر نمیتوان از محیط زندگی انسانها همانند گذشته بهرهبرداری و استفاده کرد. بنابر این باید آثار گردشگری را از ابعاد مختلف مورد بررسی و تحلیل قرار داد تا بتوانیم از تهدیدات آن بکاهیم، از فرصتهای آن نهایت بهرهبرداری را بکنیم، نقاط ضعف را به حداقل برسانیم و نقاط قوت را توسعه دهیم و این برنامه بدون مشارکت کشورها امکانپذیر نیست.
خوشبختانه سازمانهای بینالمللی از جمله سازمان جهانی جهانگردی اصول قابل قبولی را ارائه کردهاند. از نظر این سازمان توسعه پایدار گردشگری به مفهوم مدیریت تمامی منابع است، به طوریکه ضمن رعایت تمام شئونات فرهنگی کشورها سیاستهای حمایتی و فرآیندهای زیست محیطی و تنوع عوامل محیطی در آن حفظ شود تا نیاز گردشگران فعلی و جامعه میزبان را تامین کرده و در عین حال باعث تقویت نیازها و انتظارات آینده آنها شود.
برای رسیدن به تعامل گردشگری فرهنگی توسعه پایدار باید همه اقشار یک جامعه با برنامهریزی مبتنی بر اصول توسعه پایدار تلاش کنند تا این امر به یک فرهنگ عمومی تبدیل شود و این تلاشها صرفا به عهده صاحبنظران و فرهیختگان یک جامعه نیست، چون برای ارتقا سطح زندگی آینده این مقوله در اختیار بخش یا صنعت و یا یک قشر خاص نیست و مربوط به تمام زمانها و مکانها است.
بدین منظور ضروری به نظر میرسد که ضمن بررسی اصول توسعه پایدار صنعت گردشگری به صورت اجمالی و همچنین آثار و مبانی گردشگری فرهنگی به صورت منفرد برای رسیدن به یک مدل مورد قبول تاثیرات این دو مقوله را نسبت به یکدیگر و سپس آثار اقتصادی و اجتماعی را نسبت به این دو مقوله تحلیل و بررسی کنیم.
گردشگری در بخش اقتصاد، شامل خدماتی است که تاثیر زیادی بر فعالیتهای اقتصادی و اجتماعی دارد و شناخت این ارتباطات کمک بسیار زیادی به تعامل بین توسعه پایدار و گردشگری فرهنگی میکند چون اصل وابستگی متقابل این امر را ایجاب کرده. از دیگر موارد مهم در ارتباط با توسعه پایدار و گردشگری، نوآوری و خلاقیت برای استفاده از تمام پتانسیل لازم است و این امر زمانی محقق میشود که از انواع تخصصها و آموزشها در این خصوص استفاده شود و این امر حاکی از چند وجهی بودن در بعد انواع تخصصهاست.
از دیگر موارد مهم در اصول پایدار گردشگری برتر بودن هر چیز در حالت طبیعی است، البته فرضیات متعددی در این خصوص ارائه شده است ولی نهایتا میتوان اذعان کرد که توازن طبیعت برحالات ساختگی آن ترجیح دارد و از طرفی از دیگر اصول توسعه پایدار گردشگری اصل استفاده از تجارب قبلی است.
نهایتا یکی از ارکان اصلی در توسعه پایدار گردشگری اصل قدرت و سیاست است به طوریکه همانگونه که در جهان امروزه مشاهده میکنیم وضعیت جهانی در حال تغییر بوده و هست و موجب نابرابریهای بیشماری بین کشورهای فقیر و غنی شده است، به طوریکه بسیاری از کشورها با داشتن جمعیت کم بخش قابل توجهی از منابع را در اختیار دارند و بسیاری از کشورها با داشتن جمعیت زیاد فقیرند و این تازه فقط دخالت دادن متغیر جمعیت در بررسی است در صورتیکه متغیرهای زیادی منجمله درآمد سرانه، تکنولوژی، منابع طبیعی و غیره میتواند این عدم تعادل را به خوبی شفاف سازد.
بنابراین مدیریت منابع در جهان امروز بسیار پیچیده است و تنها همکاری و همدلی کشورها میتواند آینده زندگی در کره زمین را در جهت پایداری، امکانپذیر سازد. پس کشورها باید به دنبال منشور و تبیین یک دستور کار مناسب باشند تا تقسیم مسئولیتها و تصمیمگیری را تسهیل کند، بدین منظور برنامهریزی مدون را میتوان پیشنهاد کند.
گردشگری فرهنگی
بررسی گردشگری فرهنگی که دارای مفهومی عام است و به دست آوردن چهارچوب مناسب برای تعریف کامل این مقوله فرهنگی مطابق نظر اندیشمندان، کمی پیچیده است. چون دارای متغییرعای غیر ملموس متعددی است که در مقوله فرهنگی قابل توجیه است، اما در رویکردهای اجتماعی توجیه آن کمی دشوار به نظر میرسد و تحقیقات متعددی هم از طرف دستاندکاران در این خصوص ارائه شده است که هر کدام به نوبه خود گوشهای از این مقوله را روشن میسازد ولی چهارچوب اصولی را که همه نسبت به آن اجماع داشته باشند در بر نمیگیرد.
برای روشن شدن موضوع بهتر است نگاهی اجمالی به این نوع گردشگری از زوایای مختلفی داشته باشیم.
در بحث گردشگری فرهنگی عموما دو محور مورد بررسی قرار میگیرد، محور اول گردشگری مرتبط بامیراث فرهنگی یک مقصد است و بیشتر در این دیدگاه بعد تاریخی یک جامعه مورد نظر است و محور دوم گردشگری فرهنگی موضوع زمان حال و فرهنگ جاری یک مقصد را مدنظر قرار میدهد.
در حقیقت گردشگری فرهنگی نوعی از گردشگری است که گردشگر را به فراگیری، آموزش، کنکاش و کسب تجربه درباره فرهنگ حال و گذشته جامعه مقصد و مقایسه آن با داشتهها و انگیزههای جامعه خود و دیگران وامیدارد و در واقع تجربه کیفی میان گردشگر و محیط مورد بازدید قرار میگیرد.
بدیهی است که با توجه به تنوع مقوله گردشگری فرهنگی و همچنین تنوع گردشگران فرهنگی در میزان انگیزه و نیازها، انتظارات، سلیقه و علائق آنها در بازدید از یک مقصد تفاوتهای بسیاری وجود داشته باشد و این تفاوتها باعث برداشتهای گوناگونی میشود، بنابراین میزان رضایت و بهرهمندی هم متغیر است و جمعآوری و به روز کردن این رضایتمندی میتواند راهگشای سیاستگذاران صنعت گردشگری در بخش گردشگری فرهنگی با توجه به درجه حساسیت آن باشد که این به عنوان یکی از اساسیترین راهکارهای توسعه پایدار در بخش گردشگری فرهنگی پیشنهاد میشود.
بررسی عوامل ذیل برای به دست آوردن مدل گردشگری فرهنگی موفق در توسعه پایدار گردشگری ضروری به نظر میرسد:
1.ثبت انگیزههای گردشگران در گردشگری فرهنگی و میزان رضایت مندی
2.ایجاد عوامل موثر در تعدیل شناخت گردشگران نسبت به فرهنگ مقصد گردشگری
3.اندازهگیری تاثیرات فرهنگی گردشگری بر مقاصد
4.مشخص کردن توانمندی فرهنگی جامعه مقصد
5.آموزش و ایجاد یکپارچگی فرهنگی در جامعه مقصد
6.ایجاد انگیزههای حمایتی در جوامع محلی و فرهنگ میزبان متناسب و منطبق با ضوابط اخلاقی
7.تبیین منشور گردشگری فرهنگی و ایجاد زمینه توسعه پایدار در این بخش
8.اندازهگیری تاثیرات اقتصادی و اجتماعی گردشگری فرهنگی در جامعه مقصد
9.استفاده از ابزارهای آموزشی و کمک آموزشی برای برنامهریزی مدون
10.بررسی مداوم عملکرد براساس یک نظام آماری مدون برای به حداقل رساندن تهدیدات و رفع موانع
بررسی تعامل گردشگری فرهنگی و توسعه پایدار گردشگری
مهمترین عاملی که مطالعات گردشگری و استخراج نتایج علمی در بیشتر کشورها به دست آمده است و سازمانهای جهانی به آن اتفاق نظر دارند این است که هر سیاست و تصمیمی که در زمینه گردشگری در هر جامعهای اتخاذ میشود باید مورد حمایت تمام اقشار عناصر آن جامعه واقع شود به طوری که همه افراد آن جامعه که از این فعالیت و تصمیم و سیاست مورد تاثیر واقع میشوند باید با توجه به منابع و هزینهها آنرا تایید کنند و بر این اساس است که میتوان سهم هر قشر و عنصری را در آن مشخص و براساس آن تقسیم کرد تا مسئولیتپذیری برای افراد و سایر دستاندکاران آن جامعه صورت پذیرد.
بالطبع در تعامل بین گردشگری فرهنگی و توسعه پایدار موضوعات ذیل که بسیار دارای اهمیت است باید در برنامهریزیها مورد توجه قرار گیرند و این مستلزم آن است که هر کدام از آنها بارها مورد مطالعه و تحقیق واقع شوند:
1.تعیین ابعاد پایداری در زمینه گردشگری فرهنگی به طوری که دقیقا مشخص کنیم چه چیزهایی باید پایدار شود و این پایداری در کدام ابعاد باید اولویت بندی شود، به طور مثال جامعه مورد مطالعه، در چه حدی باید استاندارد شود و به طور کلی مدیریت مقصد گردشگری باید بر چه اساس و با چه مکانیزمی هماهنگی فعالیتها را برای اجرای برنامه توسعه پایدار با رویکرد گردشگری فرهنگی مدنظر قرار دهد و اصولا تشکیلات مطلوب برای این منظور چگونه است.
2.تعیین ارزشهایی که توسعه پایدار در زمینه گردشگری فرهنگی باید براساس آن برنامهریزی شود. از آنجایی که مراکز سیاستگذاری و قدرت، شکل و سطح این ارزشها را در قالب قوانین و مقررات در بیشتر کشورها مشخص میکنند و ازطرفی تصمیمگیرندگان در زمینههای فرهنگی و گردشگری ممکن است ابزارهای لازم برای تاثیرگذاری و اعمال مستقیم سیاست را نداشته باشند، چگونه میتوان این ارزشها را به صورت یک فرآیند مورد قبول گردشگران در جهت حفظ آنها و ارتقا این ارزشها در برنامهریزیها اعمال کرد.
3.تعیین افق زمانی در گردشگری فرهنگی هم برای رسیدن به پایداری اهمیت ویژهای دارد به طوریکه در مفهوم پایداری و گردشگری فرهنگی معمولا زمان نامحدود و به نظر میرسد ولی در برنامهریزی اصلا اینطور نیست. همان طور که در مباحث قبلی مطرح شد با توجه به تنوع، تغییرات، رویدادها و عوامل غیرملموس و اصولا علائق گردشگران پرداختن به یک دوره نامحدود امکانپذیر نیست و بهترین راه این است که برنامه زمانبندی مشخصی را ارائه کنیم که خود بخشی از یک برنامه بلند مدت باشد تا بتوانیم ارزیابی دورهای را برای ارتقا اهداف و نتایج به صورت منسجم داشته باشیم.
4.تعیین جامعه مورد نظر در گردشگری فرهنگی به منظور پایداری از اصول برنامهریزی است و این بدان معناست که با توجه به مقتضیات جغرافیایی، طبیعی، مردمی، مذهبی، نژادی و نوع گویش و سایر داشتهها، هر مقصد مختصات خود را دارد که با استفاده از آنها میتوان جامعه و یا منطقهای را برای مطالعه انتخاب و امکانات را در آن گسترش داد و از نتایج آن در سایر مناطق و جوامع مورد نظر از لحاظ قدرت و اختیارات لازم جهت تغییر استفاده کرد. این اصل مخصوصا برای جلب پشتیبانیهای لازم برای اعمال استانداردها و صدور مجوزهای لازم جهت انواع فعالیتهای گردشگری با اهمیت است.
بررسی نتایج و پیشنهادات
در خاتمه با توجه به بررسیهای انجام پذیرفته و اصل وابستگی متقابل بررسی اجمالی گردشگری فرهنگی و ابعاد آن در توسعه پایدار بدون در نظر گرفتن اثرات اقتصادی، اثرات اجتماعی و نقش دولتها در برنامهریزی علمی و عملی خالی از اشکال نیست، بنابراین پیشنهاد میشود:
برای رسیدن به مدلی ایده آل تاثیرات متقابل هر کدام از مقولههادر این فرآیند مورد توجه واقع شود به طور مثال میتوان موارد ذیل را به صورت اختصار یادآوری کرد:
1.نقش گردشگری فرهنگی و جایگاه آن در اقتصاد کلان کشورها
2.میزان مشارکت دولت در تدارک زیرساختهای گردشگری فرهنگی در توسعه پایدار
3.مقدار مخارج گردشگران فرهنگی اعم از داخلی و خارجی در کشورها
4.میزان اشتغال حاصل از درآمدهای گردشگران فرهنگی به طور مشخص در کشورها
5.اندازه اقتصادی و اجتماعی هر مقصد در گردشگری فرهنگی هر کشور
6.میزان تاثیر جاذبههای فرهنگی و امکانات هر مقصد در ورود گردشگران فرهنگی
7.تعیین میزان مسئولیت و نقش بنگاههای اقتصادی در گردشگری فرهنگی
منبع: خبرگزاری میراث آریا